پرویز خسروانی

معنی کلمه پرویز خسروانی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "پرویز خسروانی" در فروردین (۱۳۰۱ه. ش) در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش "میرزامحمدهاشم محلاتی" از مالکین و متنفذین محلات بود که چهار پسر دیگر به نام های "شهاب الدین"، "مرتضی"، "خسرو" و "عطاءالله" نیز داشت. برادر بزرگ خسروانی، "شهاب" از چهره های سیاسی سال های ۱۳۲۰- ۱۳۳۲ و نماینده مجلس بود که با "دکتر مصدق" روابط حسنه داشت. برادران دیگر او "مرتضی خسروانی" و "عطاءالله خسروانی" و "خسرو خسروانی" از دولت مردان لشگری و کشوری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند که در خاطرات فردوست درباره آن ها سخن رفته است.
پرویز خسروانی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، دوره متوسطه را در «دارالفنون» گذراند، سپس به دانشکده افسری رفته و پس از فارغ التحصیلی در آنجا استخدام گردید. فعالیت عمده خسروانی در ژاندارمری بوده است، به طوری که وی به ترتیب: فرمانده دسته گردان ۳ رشت، فرمانده دسته ۴ در گروهان ۲ هنگ امیرکبیر، فرمانده منطقه یک مرکز و معاونت ژاندارمری را عهده دار بود. با این وجود وی مسئولیت های دیگری نیز داشت که مهمترین آن عبارت بودند از:۱. موسس و رئیس باشگاه تاج ۲. معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت هویدا ۳. آجودان محمدرضا پهلویپرویز خسروانی مناصب اداری مهمی را عهده دار بود و در وزارتخانه ها و ادارات رژیم پهلوی، به خاطر نزدیکی اش به باندهای قدرت نفوذ فوق العاده ای داشت. از این رو هر از چندگاهی خبری از مسئولیت جدید وی منتشر می گردید، با این وجود ضعف شخصیت اعتماد به او مشکل و سران رژیم از سپردن مقاماتی چون وزارت به وی تردید داشتند.
ازدواج و بهائیت
هنگامی که پرویز خسروانی دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانواده اش تمول چندانی نداشتند، به همین خاطر وی به دنبال زن پولداری برای بهبود وضعیت اقتصادی اش می گشت، با چنین ذهنیتی بود که با دختری پولدار از یک خانواده بهائی به نام "ملیحه نعیمی" آشنا گردید. پدر این دختر که از بزرگان فرقه بهائی و بسیار متمول بود، در یک باغ ۵ هزار متری و در یک ساختمان مجلل زندگی می کرد. "فردوست" داستان این آشنایی را به این صورت نوشته است:«پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را رو به راه کند... پرویز هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه می افتاد و به عنوان تمرین دوچرخه سواری از مقابل خانه دختر می گذشت و نامه عاشقانه رد می کرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند...» علی رغم مخالفت "خانواده نعیمی" به علت سماجت پرویز این ازدواج در تاریخ ۱۹/۹/۱۳۲۱ انجام و در دفاتر بهائیت ثبت گردید. از این تاریخ خسروانی به خانه "نعیمی" نقل مکان کرده و در خانه ای که پدر زنش برای او در مجاورت خودش ساخته بود به گذران زندگی پرداخت.در اسناد ساواک در این مورد آمده است: «طبق اطلاع خانم تیمسار سرلشکر پرویز خسروانی معاون ژاندارمری کل کشور جزء بهائی های متعصب بوده و سرلشکرخسروانی اداره کننده یک «لجنه» بهائی است. مرکز جلسات «لجنه» هم هفته ای یکبار در منزل سرلشکرخسروانی تشکیل می شود و آقای "عطاءالله خسروانی" (وزیر کار)، "دکتر راسخ" و "دکتر ایقانی" در جلسات مذکور شرکت می کنند و به وسیله وزیر کار با "تیمسارسپهبد ایادی" پزشک دربار شاهنشاهی مربوط هستند و از وی اخذ دستور می نماید.» در جایی دیگر درباره نحوه پذیرش مسلک جدید توسط خسروانی چنین آمده است:«دختر آقای نعیمی که زن سرلشکر خسروانی است، در چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش را به دین بهائی گرایش دهد. سرلشکر خسروانی در حضور آقای "دکتر علی محمد" و "رقا"، استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و یکی از روحانیون بهائیان است، با حضور آقای نعیمی رسماً به دین بهائی گرویده و قرار بر این شده که از لحاظ پرستیژ و شئون نظامی و بعضی پست هایی که به وی محول گردیده، بهائی بودن وی از چهار چوبه دیوار خانگی تجاوز نکند.» در سندی از ساواک سابقه جاسوسی خانواده همسر خسروانی به این صورت آمده است:«اسم کوچک نعیمی "عبدالحسین" است و نامبرده پسر نعیم شاعر معروف بهائی هاست و به همین جهت در میان بهائی ها محبوبیت و مقام بزرگی داشته و حالیه نیز دارد. "نعیمی" از ابتدای خدمت خود در سفارت انگلستان در تهران خدمت می کرد و مدتهاست که دیگر کار نمی کند و تنها کار اداری او همان خدمت در سفارت انگلستان بوده است....» پرویز خسروانی پس از جدایی از همسرش به بهائی بودن وی و ارتباط بهائیان با یهودیان تصریح داشته و می گوید: «من الآن چند ماه هست از زنم جدا شدم و تنها اختلاف ما همین بود و کلیمی ها، اغلب بهائی هستند و زن من هم بهائی بوده و اکثر اوقات با هم تماس دارند.»
مفاسد اخلاقی
پرویز خسروانی نمونه رجال فاسد دربار پهلوی است. وی به تمام انحرافات اخلاقی و جنسی آلوده بود و با سوء استفاده از موقعیت خود هر عمل خلاف اخلاقی را بدون واهمه انجام می داد. اگرچه نامبرده از دوران طفولیت به اعمال رذیله شهرت داشت و این مسئله اشتهار پیدا کرده بود؛ ولی دامنه آن بعدها به نوعی دیگر ادامه یافت. سندی از ساواک اشتهار خسروانی به فساد را چنین بیان کرده است:«در اتاق "آقای مصطفوی" ضمن مذاکره با "آقای عترت" که در دوره قبل نماینده مجلس شورای ملی بوده درباره خانواده خسروانی صحبت می کرد، "آقای مصطفوی" که هم کلاس پرویز خسروانی در دبیرستان دارالفنون بوده درباره وضعیت اخلاقی ایشان می گوید: یک روز در ساعت درس زنگ زده شد آمدیم بیرون از کلاس، مدیر و ناظم بودند، پس از جمع شدن شاگردان مدیر گفت: آقایان من شرمنده و خجل هستم موضوع را بگویم فقط این آقای خسروانی را به علت فساد اخلاقی از مدرسه اخراج می کنم. بعد معلوم شد که در ساعت درس خسروانی را با یک نفر که از خیابان آورده بود در یکی از مستراح های زمین شمالی دارالفنون مفعول واقع بود دستگیرشان می کنند که شخص فرار می کند حالا خسروانی سپهبد است و این مشاغل را تا به حال احراز کردند.» دیگر گزارش های ساواک نیز صراحتاً به این موضوع اشاره کرده اند. تجاوز به عنف و نوامیس مردم و هتک حرمت و حیثیت دختران جوان در «باشگاه تاج» و زنان کارمند زیر دست؛ از جمله مفاسد آشکار خسروانی است. او هیچ حریمی را از تجاوز و انحراف مصون نگذاشته و با زنان متعددی ارتباط نامشروع داشت. در یکی از این موارد که صورت رسانه ای نیز به خود گرفت، تجاوز به دخترانی به نام "شادی بیگی" بود. خسروانی با این بهانه که قصد دارد دختر را به عنوان مربی همسر "غلامرضا پهلوی" نزد او ببرد، به باغی در کرج برده و با بستن دست و پای دختر به او تجاوز می نماید. وی ابتدا برای این که دختر پیگیری قضایی ننماید، به او وعده ازدواج می دهد، سپس به او پیشنهاد گرفتن پول و صرف نظر کردن از موضوع را می نماید که با مخالفت دختر مواجه و نهایتا موضوع به مطبوعات کشیده می شود. وی در مورد دیگری با یکی از کارمندان متاهل «باشگاه تاج» ارتباط نامشروع برقرار و به او قول ازدواج می دهد. عدم تحقق این وعده ی خسروانی باعث اختلاف میان آن دو و سرانجام افشای این موضوع می شود، گزارش های متعدد ساواک از شنود مکالمات خسروانی حکایت از آن دارد که وی اکثر اوقات از محل کار خود مرزبانی با زنان و دخترانی که در سال های قبل با آنان آشنا شده، صحبت و معاشقه نموده است. اسناد دیگری نیز به ایجاد مراکز فساد توسط "هاشم خسروانی"، برادر پرویز در کرج و رفت و آمد زنان و مردان فاسد به آن جا در دست می باشد.
زمین خواری خسروانی
...

جملاتی از کاربرد کلمه پرویز خسروانی

در دی‌ماه سال ۱۳۵۰ طی حکمی از طرف پرویز خسروانی -ریاست هیأت مدیره سازمان ورزشی و فرهنگی تاج- و تصویب هییت مدیره رضا کاشفی به عنوان مشاور عالی سازمان ورزشی تاج منصوب شد.
در زمستان ۱۳۲۸ و در میانه‌های فصل، پرویز خسروانی که از موسسان اولیه و اعضای هیئت مدیره بود به تنهایی امتیاز باشگاه را در اختیار گرفت. وی سپس پرویز شیخان را به عنوان مدیر عامل باشگاه منصوب کرد. در ۲۲ بهمن نام باشگاه از دوچرخه‌سواران به تاج تغییر یافت . از دلایل اصلی این تغییر نام طرز تفکر علاقه‌مندان به ورزش بود که بر این باور بودند که اعضای تیم دوچرخه‌سواران باید دوچرخه‌سوار باشند. انتخاب نام تاج نیز به پیشنهاد خاتمی، سرودی و خود خسروانی انجام شد. به دنبال این کار نام نشریه باشگاه نیز به تاج ورزشی تغییر یافت.
به جز علی عبده، ارتشبد محمد خاتم (فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران) و فاطمه پهلوی، عضوی از خانواده سلطنتی ایران نیز به پرسپولیس نزدیک بودند و کماکان رابطه خوبی با پرویز خسروانی نداشتند. بنابراین پرسپولیس جایگاه مناسبی برای مخالفان بود چرا که مانند شاهین «ظاهر مخالف» نداشت.
جریانات سیاسی و نفوذ پرویز خسروانی باعث انحلال شاهین شد.
در مهر ۱۳۲۸ در پی مذاکرات پرویز خسروانی مدیر عامل وقت تیم دوچرخه‌سواران با مدیران تیم سرباز این تیم منحل شد و بازیکنانش به تاج پیوستند.