وحی الهی

معنی کلمه وحی الهی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وحی و مشتقات آن در معانی متفاوتی نظیر اشاره، الهام، نوشتن، تفهیم و القای پنهانی به کار رفته است. وجه مشترک تمام معانی، تفهیم و القای سریع و پنهانی است. وحی اصطلاحی در قرآن به معنای ارتباط خداوند با پیامبران و القای پیام تشریع به پیامبران به کار رفته است؛ گاهی وحی در معنای ارتباط خداوند با دیگر انسانها به غیر از وحی نیز اطلاق شده است. از وحی الهی به پیام الهی، پیام خداوند، پیام های خدا، وحی آسمانی، وحی خدا، وحی ربانی و وحی سماوی نیز تعبیر شده است.
نزول باران هدایت و رحمت قرآن کریم تنها از راه وحی صورت گرفته و خداوند عزیز و حکیم با برگزیدگان رسالت با زبان وحی سخن گفته است.
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی.)
زبان وحی، زبان احساس معنوی، عشق، محبت، پرستش و زبان کرنش و ستایش نسبت به جلوه های قدسی و الهی بوده، و از تمام زبانها در این عالم متفاوت و ممتاز است. وحی با شور و هیجان و اعتقاد و جدیت همراه است و به مبدأ و معاد، معارف و مقاصد، مرضیات خدایی، احیای روح عبودیت، پرهیزگاری و فضایل اخلاقی، نیکوکاری و ارزش گرایی معنوی در مناسبات اجتماعی و... دعوت می کند.
تفاوت ماهیت وحی با تجربه عارفانه
ماهیت وحی با تجربه عارفانه چه تفاوتی دارد؟
وحی بارش رحمت است بر کویر پژمرده زندگی انسان، سپیده امید است برای رهایی انسان از زندان طبیعت، عروج انسان است تا آفاق بلند بیکرانگی و رهایی اش از گرداب تکرار و پوچی به ساحل نجات؛ و پیامبر واسطه فیض است تا انسان در پرتو هدایت خداگونه اش این سفر روحانی را آغاز نماید و خود را از فرش حیات خاکی، به عرش اعلای الهی صعود دهد؛ و این ارتباط توسط "وحی" سامان می یابد.
واژه شناسی وحی
کلمه وحی و مشتقات آن معانی متفاوتی نظیر اشاره، الهام، نوشتن، تفهیم و القای پنهانی به کار می روند؛ و وجه مشترک همه این معانی «تفهیم و القای سریع و پنهانی» است.
کاربرد وحی در قرآن
...

جملاتی از کاربرد کلمه وحی الهی

در نخستین چاپ سنگی کتاب ایقان در بمبئی، تعدادی از آیات قرآن به صورت غیر دقیق نقل شده بودند که با دستور بهاءالله در نسخه‌های بعدی با اصل آیات تطبیق داده شدند. منتقدان بهائیت این اشتباهات را به عنوان دلیلی برای وحیانی‌نبودن این کتاب ذکر می‌کردند، چون وحی الهی باید خالی از اشکال باشد. عدم تطابق دقیق با آیات قرآن جزئی و ارجاعی است و احتمالاً نشان‌دهندهٔ بازگویی براساس حافظه است؛ وگرنه در هر مورد مشخص است که منظور کدام آیه قرآن هست.
سطح اول: عصمت به معنای باز دارندگی از اشتباه در ابلاغ رسالت. در این زمینه دانشمندان علم کلام اعم از اهل تشیع و اهل تسنن، عصمت به معنای یادشده را در مورد پیامبر اسلام تأیید می‌کنند؛ زیرا آیه سوم از سوره نجم با صراحت این امر را بیان کرده‌است که هرگز پیامبر از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید و سخن او چیزی جز وحی الهی نیست.
در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جمهوری اسلامی نظامی است استوار بر پایه ایمان به: خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر او. وحی الهی و نقش بنیادی آن در میان قوانین؛ کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا.
و از این جهت سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «تمام محنت در وقت بلا، جزع کردن است» و فرمود که «أجر عظیم با بلای عظیم است و چون خدا قومی را دوست دارد ایشان را مبتلا می سازد پس هر که راضی شد، رضای خدا از برای او است و هر که غضبناک گردید غضب خدا از برای او است» و در حدیث قدسی وارد است که «هر که راضی نگردد به قضای من و شکر نکند بر نعمتهای من و صبر نکند بر بلای من، پس پروردگاری بجوید سوای من» مروی است که «چون حضرت زکریا از کفار فرار نمود و در میان درختی پنهان شد، کفار مطلع شده به تعلیم شیطان، اره ای دو سر ساختند و بر بلای درخت نهاده کشیدند تا اره به فرق همایون زکریا رسید، بی اختیار ناله از او سر زد، پس وحی الهی به زکریا رسید که اگر یک ناله دیگر از تو بلند شود نام تو از دیوان انبیا محو می سازم پس زکریا دم درکشید و دندان بر جگر نهاد تا او را به دو نیم کردند».
سوی تو من پیک شاهی نیستم منهی وحی الهی نیستم