کوکه
معنی کلمه کوکه در لغت نامه دهخدا

کوکه

معنی کلمه کوکه در لغت نامه دهخدا

کوکه. [ کو ک َ / ک ِ ] ( اِ ) به معنی کوکوه است که جغد باشد و آن پرنده ای است منحوس. ( برهان ). جغد. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کوکوه. کوکن. کوکنک. جغد. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( ترکی ،اِ ) به ترکی برادر رضاعی را گویند یعنی در طفلی با هم شیر خورده باشند. ( برهان ). به ترکی برادر رضاعی را گویند، یعنی دو طفل که با هم شیر یکی را خورده باشند و آن دو نفر کوکلتاش یکدیگرند، یعنی شریک شیر. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). برادر رضاعی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || قرص نان کوچک را هم می گویند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). هر نان که صورت نیم کره ای دارد و قسمی از آن زنجفیل کوکه است. نانی چون نیم کره ای به بزرگی محتوی یک کف. نانی که به اندازه مشتی گره کرده پزند و آن را که زنجبیل در آن کنندزنجفیل کوکه نامند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کوکه. [ کو ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور که در بخش حومه شهرستان مهاباد واقع است و 265 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کوکه. [ کو ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان رستاق که در بخش خمین شهرستان محلات واقع است و 300 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
کوکه. [ ] ( اِخ ) کوکج. دهی از دهستان افشاریه که در بخش آوج شهرستان قزوین واقع است و 301 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

معنی کلمه کوکه در فرهنگ فارسی

( اسم ) برادر رضاعی .

معنی کلمه کوکه در فرهنگستان زبان و ادب

[فیزیک] ← دیاپازن

معنی کلمه کوکه در دانشنامه عمومی

کوکه (بازیکن فوتبال). خورخه آندوخار مورنو ( اسپانیایی: Jorge Andújar Moreno ؛ زادهٔ ۲۶ آوریل ۱۹۸۷ ) که عموماً با نام کوکه شناخته می شود، بازیکن فوتبال اهل اسپانیا است که به عنوان مدافع راست در باشگاه لوانته بازی می کند.
• سگوندا دیویژن بی: ۰۸–۲۰۰۷
• لیگ اروپا: ۱۴–۲۰۱۳، ۱۵–۲۰۱۴، ۱۶–۲۰۱۵
• کوپا دل ری: نایب قهرمان ۱۶–۲۰۱۵
• سوپر جام اروپا: نایب قهرمان ۲۰۱۴، ۲۰۱۵
کوکه (بازیکن فوتبال زاده ۱۹۹۲). خورخه رسورکسیون مرودیو ( اسپانیایی: Jorge Resurrección Merodio ؛ زاده ۸ ژانویهٔ ۱۹۹۲ ) یک بازیکن فوتبال اهل اسپانیا است که برای باشگاه اتلتیکو مادرید بازی می کند.
کوکه تمام دوران بازیگری خود را در اتلتیکو مادرید سپری کرده و برای هیچ تیم باشگاهی دیگری به میدان نرفته است.
تا تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۲[ بروزرسانی]

جملاتی از کاربرد کلمه کوکه

تمام روستاها و زمین‌های مهرزیل، کهناو، خوش آب (خشاوو)، بون هنی، سر چاه، آو بید، باریکاب، انارکی، سرخکان (سور کوه)، کول چنار، آو لویه، کوکه مرغ، کول مورت، پس آخور، تک تکاب، کموتر لو، چَلت، (باریکاب کوچک) و بسیاری دیگر از گرمسیرات قلاوند می‌باشند.
علمی کوکه هوس گردن ناز افرازد بسملی چند به حیرت مژه افراخته‌اند
گیر بنشسم و جان کندم و شعری گفتم منعمی کوکه نهد شعر مرا وقع و مجل
خانواده ایماگاوا توسط توکوگاوا ایه‌یاسو احضار شد و توکوگاوا او را کوکه (دوره ادو) (اشراف) کرد.
حسن (ع) کوکه گرید بدو زار زار چو بیند ورا کشته در کارزار
طوفان زده ی کوکه بپرسد زترحم از مردم چشمم که بغرقاب در افتاد
بود در نظرشان کسی را شکوه که با کوکه و نخ رود در گروه
منصب سکان دولت گوی خوبی می‌زند آن سر صاحب سعادت کوکه گردد کوی دوست
اثری نیست بسد نکته ی پیران طریق کودکی کوکه بیک غمزه دل از ما ببرد