نور علی نور

معنی کلمه نور علی نور در فرهنگ معین

(عَ لا ) [ ع . ] (اِمر. )۱ - روشنایی بر روشنایی . ۲ - (کن . ) دارای مزیتی علاوه بر مزیت سابق .

معنی کلمه نور علی نور در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - روشنایی بر روشنایی . ۲- دارای مزیتی علاوه بر مزیت سابق توضیح ماخوذ از آیه ۳۵ سوره ۲۴ ( النور ) : الله نور السموات و الارض ....

معنی کلمه نور علی نور در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نور علی نور (کتاب). کتاب نور علی نور تألیف آیت الله حسن زاده آملی ، در موضوع ذکر و مطالب مربوط به آن بوده و به مناسبت به موضوع دعا و مناجات نیز پرداخته شده است. همان گونه که مؤلف بزرگوار در خطبه رساله تصریح نموده است، نام کامل آن نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور است.
مؤلف در فصل اول رساله در این زمینه می فرماید: «شایسته است که انسان عارف یک دوره قرآن کریم را به دقت به این عنوان قرائت کند که اسمایی که خداوند و ملائکه و انبیا و اولیا، بدانها خداوند سبحان را می خوانند انتخاب کند و در پیش آمدهای زندگی خود، خداوند را بدان اسم ها بخواند و آن را وسیلت نجات و سعادت خود قرار دهد.این کمترین، وقتی توفیق یافته است که به قرائت یک دوره قرآن کریم، آیاتی را به همان نحو استخراج کرده است که به ذکر یک اربعین از آنها و اشارات به بعضی از لطائف نکات در ضمن بعضی از آیات در این صحیفه تبرک می جوید». سپس مؤلف شروع می کند به بیان چهل آیه از قرآن کریم، که هر کدام دستور العمل بسیار با ارزشی است که از بطنان عرش تجلی کرده است و بر السنه ملائکه و انبیا و اولیا ظهور نموده است.از ویژگی های منحصر به فرد این رساله آن است که غالب آیاتی که جنبه دستور العمل اخلاقی و عرفانی دارد به همراه فواید و خواص و آثار آنها با استناد به روایات از منابع معتبر روایی و نقل قول از معارف، در این مجموعه جمع آوری شده است.یکی دیگر از موضوعاتی که در این رساله مطرح شده است، مقایسه ی میان روایات و اخبار با ادعیه است، مؤلف در این باره می فرماید: «ادعیه ی هر یک مقامی از مقامات انشایی و علمی ائمه ی دین است.لطائف شوقی و عرفانی و مقامات ذوقی و شهودی که در ادعیه نهفته اند و از آنها مستفاد می شوند در روایات وجود ندارند و دیده نمی شوند، زیرا در روایات مخاطب مردمند و با آنان محاورت داشتند و به فرا خور عقل و فهم و ادراک و معرفت آنان با آنان تکلم می کردند و سخن می گفتند نه به کنه عقل خودشان هر چه را گفتنی بود.فی الکافی عن الصادق علیه السلام: ما کلم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم العباد بکنه عقله قط. در کافی وارد شده است که امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم هیچ گاه مطابق عقل خود با بندگان سخن نگفت.قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم : انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم فرمود: ما گروه پیامبران ماموریم تا در خور عقل توده ی مردم سخن بگوییم.اما در ادعیه و مناجات ها با جمال و جلال و حسن مطلق، و محبوب و معشوق حقیقی به راز و نیاز بودند لذا آنچه در نهان خانه سر و نگارخانه ی عشق و بیت المعمور ادب داشتند به زبان آوردند و به کنه عقل خودشان مناجات و دعا داشتند. دعای عرفه در توحید و زیارت جامعه کبیر در ولایت اصل و رکن معارفند».
ساختار رساله
این رساله مشتمل است بر یک مقدمه و یازده فصل در دعا و ذکر و مناجات.مقدمه: در بیان کلماتی چند پیرامون منزلت دعا و ترتیب کتاب های دعا برای تدریس که عبارتند از:اول: مفتاح الفلاح شیخ بهاییدوم: عدة الداعی ابن فهد حلیسوم: قوت القلوب ابو طالب مکیچهارم: اقبال سید بن طاوسپنجم: صحیفه کامله سجادیهو اشاره به کتاب های معتبر ادعیه.۱. فصل اول: در بیان چهل کلمه برگزیده ی ذکر و دعا از قرآن کریم ، اشاره به سر این که امام معصوم علیه السّلام قرآن کریم را از خداوند سبحان استماع می کند، تفسیر کلماتی که آدم علیه السّلام از خداوند دریافت کرد، اشاره به این که اسم الحی و القیوم جزو اسم اعظم هستند، اشاره به اسم اعظم، بیان خواص و فوائد قرائت آیه سخره، اشاره به تفسیر مقام محمود از فتوحات مکیه ، تالیف محیی الدین بن عربی، اشاره به ذکر یونسی و تفسیر نون و برخی از ماجرای حضرت یونس علیه السلام، فص یونسی فصوص الحکم ، تالیف محیی الدین عربی، اشاره به این که آیات آخر سوره فرقان دستور العمل است، بیان دیگری در اسم اعظم، اشاره به استغفار فرشتگان برای مؤمنان، بیان سر توحید و مسبحات قرآن، یک دستور العمل از امام علی علیه السلام.۲. فصل دوم: در بیان این که ادعیه حایز لطایفی خاص اند که در روایات یافته نمی شود، مرتبه انسان کامل، فضایل ماه های رجب ، شعبان و رمضان .۳. فصل سوم: در بیان این که خداوند برای هر چیز حد معین کرده است مگر در ذکر و دعا، حقیقت نماز و نمازگزار و ذکر اکبر و اسرار ذکر و رعایت ادب با الله و جزاء از سنخ عمل است، برتری تفکر بر سایر عبادات، تمثل و حضور پنج تن آل عبا در حال احتضار، برتری مداومت بر ذکر، اقسام علمای دین، حقیقت ذکر و مراتب آن، اشاره به منابع شرح حدیث لا یقوم الساعة و علی وجه الارض من یقول: الله الله، توضیح دوام ذکر و نماز ، برتری ذکر لا اله الا الله.۴. فصل چهارم: در بیان عدد ماثور در بعضی ادعیه و اذکار و عدم جواز کم و زیاد نمودن در دعاهای ماثور.۵. فصل پنجم:در بیان اوقات و امکنه دعا، اهمیت شب برای عبادت، لزوم حضور قلب در دعا و عبادت، اشاره به این که نفس مطمئنه مخاطب خداوند سبحان است.۶. فصل ششم: در بیان طهارت داعی، لزوم مراقبت در طهارت قلب، احتراز از نامحرم.۷. فصل هفتم: در بیان احتراز از دعای ملحون ، لزوم رعایت اعراب صحیح در دعا و قرآن.۸. فصل هشتم: در بیان دعای ماثور و غیر ماثور، بحث تسامح در ادله سنن.۹. فصل نهم:، در بیان اختلاف احوال دعا کنندگان، نحوه افاضه القائات و مشاهدات، این که طهارت باطن شرط نزول القائات الهی است، اقسام مکاشفات و القائات و تشخیص صحیح آنها از سقیم.۱۰. فصل دهم: در بیان ادب مع الله به هفت قلم، این که سیر الی الله باید سیر حبی و ایجادی باشد، اصطلاحات عرفانی در آیات قرآن کریم، تفسیر شراب طهور در قرآن کریم، استعمال کلمه عشق در روایات و سخن بزرگان، استعمال لفظ شراب و تجلی در روایات، بیان پاره ای از اصطلاحات اهل عرفان، مراد از تفسیر شراب طهور در حدیث همان مقام وحدت محققان اهل الله است، عارف کمالات را به خداوند و نقایص را به خود نسبت می دهد، در دعا باید حد خویش را نگه داشت، لزوم تعظیم اسامی خداوند در دعا.۱۱. فصل یازدهم: در بیان سر استجابت دعا، آثار ثواب و گناه در شکل دادن به ذات انسان، اشاره به پاره ای از گناهان و عقوبات آنها، تاثیر نفس در خارج از بدن، تاثیر نفوس به هنگام اجتماع آنها، بیان تجرد نفس انسانی، وحدت شخصی وجود، سر استجابت دعا تعلق نفس به همه چیزهاست، داعی هیچ گاه دست خالی بر نمی گردد.
آرا و ابتکارات
در این قسمت به برخی از نوآوری های مؤلف در این رساله اشاره می شود.مؤلف کتاب به لحاظ این که علامه ذو فنون است و سالیان متمادی اشتغال به تدریس و تحقیق و تالیف داشته است، تالیفاتش متقن و مستند و راه گشای تحقیق بیشتر برای طالبان علوم و معارف می باشد. فلذا در این رساله عموم مطالبی را که بیان می فرمایند با ذکر مستندات آن از قرآن و اخبار و برهان و عرفان است.بحث از عالم مثال و تمثلات و مشاهدات مثالی را با استناد به آیه «فتمثل لها بشرا سویا»(مریم:۱۷) مطرح نموده است، و به دو نمونه از مشاهدات برزخی که برای خود مؤلف و یکی از رفقایش اتفاق افتاده است نیز استناد می کند.روایاتی را که بر حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم و ائمه هدی علیهم السّلام در حال احتضار دلالت دارد، از باب تمثل می داند، سپس می فرماید اینها یعنی مشاهده نمودن انبیا و اولیا را نه اختصاص به محتضر دارد و نه منحصر در مثال و عالم مثال است، بلکه شامل عالم عقل و غیر محتضر نیز می باشد. بحث ذکر و فضیلت و حقیقت و مراتب آن انصافا قابل توجه و تامل است. از دیگر محاسن این رساله آن است که پاره ای از واژه های عرفانی را تعریف نموده است و بحث مبسوطی پیرامون دو واژه مهم عرفانی یعنی شراب و عشق نموده و موارد استعمال آن دو را در قرآن و اخبار و سخن بزرگان یکایک بازگو کرده است تا برخی گمان نکنند هر کسی که از شراب و می و عشق سخن زد، مرادش می انگوری و عشق شهوانی است. و در پایان، آخرین فصل رساله را در سر استجابت دعا و مطالب مربوط به آن تنظیم نموده است که بسیار مفید و راه گشاست. .
نسخه شناسی
...

جملاتی از کاربرد کلمه نور علی نور

سراپا شمع از آن نورست کز آلودگی دور است اگر سوزد چنین پروانه هم نور علی نور است
هست روشن به رخت دیده، اگر خاک رهت باز در دیده کشم، نور علی نور شود
بر دست گرفت نور باروی چو ماه یعنی که بیا نور علی نور نگر
جمالش که نور علی نور بود فروزنده ی آتش طور بود
ذات علی آن نور علی نور که نامش فتاح مغالیق قلوبست چو مفتاح
باده روشن کز او شد دیده ساغر پر آب می شود نور علی نور از فروغ ماهتاب
چو بر حسن می حسن ساقی فزود همه خانه نور علی نور بود
پس هر مصباح که زیت او صافی تر و صفای او در نورانیّت بیشتر چون نار نور الهی بدو رسید آن مصباح در نورانیّت نور علی نور کاملتر و ظریفتر چون هیچ مصباح را در قبول نورانیّت آن کمال استعداد ندادند که مصباح سیّد کاینات را صلی الله علیه و زیت آن مصباح تمامتر و صفای آن زیت که عقل می خوانیم کاملتر و لطیف تر بود لاجرم در قبول نور فیض بی واسطه بدرجهٔ کمال «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» او رسید و ورد وقت او این دعا بود که هر بامداد بگفتی: «اللّهم اجعل فی قلبی نوراًو فی سمعی نوراً و فی بصری نوراً و فی لسانی نورا ًو عن یمینی نوراً و عن یساری نوراً و من تحتی نوراً و اجعلنی نوراً و اعظم لی نوراً».
نوری است امّا ز عریانی به نور آفتاب آیت نور علی نور اینک از بر می‌کند
نور حس را نور حق تزیین بود معنی نور علی نور این بود