ناسی

معنی کلمه ناسی در لغت نامه دهخدا

ناسی. ( ع ص ) فراموش کننده. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). فراموشکار. که فراموش می کند. که نسیان دارد. || آنکه در قوم شمارش نکنند و بسیار فراموش کند. نسی. ( از منتهی الارب ). || آنکه درنگی می کنند و اهمال می کند در حج خانه خدا. ( ناظم الاطباء ).
ناسی. ( اِخ ) لقب قلمس است چون ماهها را فراموش می کرد . ( از الانساب سمعانی ).
ناسی ٔ. [ س ِءْ ] ( ع ص ) اسم فاعل است از نساء. ( معجم متن اللغة ). رجوع به نساء شود. || فربه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فربه از انسان و حیوان. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). مقابل لاغر و نحیف. ج ، نَسَاءَة.

معنی کلمه ناسی در فرهنگ عمید

فراموش کننده، فراموش کار.

معنی کلمه ناسی در فرهنگ فارسی

فراموش کننده، فراموشکار
( اسم ) فراموش کننده فراموشکار .

جملاتی از کاربرد کلمه ناسی

باوانگ گورنگ طعم کمی تلخ و در عین حال خوش طعمی دارد. شالوت سرخ شده ترد را اغلب به عنوان چاشنی و همچنین گارنیش روی برنج بخارپز، برنج با نارگیل معطر، ناسی گورنگ، ساتای، سوتو، گادو گادو، بوبور ایام و بسیاری از غذاهای دیگر می‌پاشند. از آنها برای سبزیجات سرخ شده، سوپ، خورش، کاری، رشته فرنگی، برنج و سالاد به عنوان تاپینگ استفاده می‌شود. شالت سرخ شده باوانگ گورنگ از پیش بسته‌بندی شده در سوپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های مواد غذایی در اندونزی و همچنین در فروشگاه‌های مواد غذایی آسیایی در خارج از کشور موجود است.
حاشا که ره عشق قیاسی باشد یا عاشق او ناشِئ ناسی باشد
عزم کرده که دلا آنجا مه‌ایست گشته ناسی زانک اهل عزم نیست
نه انسان است آنکو ناسی فرمان حق آمد که نسناس است مولی در حقیقت ناس ناسی را
گر چو خفته گشت و شد ناسی ز پیش کی گذارندش در آن نسیان خویش
نسیان تو از هر دو جهان غایت انسست تا عاشق ناسی نشوی عاشق ناسی