معنی کلمه ینگی کند در لغت نامه دهخدا
ینگی کند. [ ی ِ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد، واقع در 25هزارگزی خاوری بوکان ، با 799 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
ینگی کند. [ ی ِ ک َ ]( اِخ ) ( خانه برق ) دهی است از دهستان بناجوی بخش بناب شهرستان مراغه ، واقع در 6هزارگزی جنوب بناب ، با 339 تن سکنه. آب آن از رودخانه تیکان چای و چاه و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
ینگی کند. [ ی ِک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کاغذکنان شهرستان خلخال ، واقع در 13هزارگزی جنوب آغ کند. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
ینگی کند. [ ی ِ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش اسکوی شهرستان تبریز، واقع در 11هزارگزی شمال سردرود، با 365 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
ینگی کند. [ ی ِ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار، واقع در 32000گزی جنوب باختری حسن آباد سوگند و 2000گزی علی شاه ، با 250 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ینگی کند. [ ی ِ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قراتوره بخش دیواندره شهرستان سنندج ، واقع در 31000گزی شمال خاوری دیواندره و 5000گزی دراسب ، با 225 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ینگی کند. [ ی ِ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیمینه رود بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، واقع در 12000گزی باختر قصبه بهار، کنار جاده شوسه شهر همدان به اسدآباد، با 187 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ینگی کند. [ ی ِ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان وفرقان بخش مرکزی شهرستان ساوه ، واقع در 220هزارگزی باختری ساوه و یکهزارگزی راه عمومی دهستان ، با 393 تن سکنه. فعلاً بیش از 200 نفر نیستند و بقیه در تهران ساکن می باشند. راه آن مالرو است ولی از طریق زرند می توان ماشین برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).