گران خوابی

معنی کلمه گران خوابی در لغت نامه دهخدا

گران خوابی. [ گ ِ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) گران خواب بودن. دیر بیدار شدن. سنگین خوابی : صداع بلغمی هفت نوع است : یکی گرانی سر و چشم. دوم کسلانی و دیرکاری. سیم خفتن و گران خوابی... ( ذخیره خوارزمشاهی ).

معنی کلمه گران خوابی در فرهنگ فارسی

گران خسبی : و در شان گرجیان غافل که جز گران خوابی از بخت بهره ای نداشتند مصدوق. کریم. افامن اهل القری ان یاتیهم باسنابیاتا بظهور پیوست .

جملاتی از کاربرد کلمه گران خوابی

تو و چشم سیه مستی که نتوان دید هشیارش من و بخت گران خوابی که نتوان کرد بیدارش
رودت گر ز سر گران خوابی هر تغیّر که در صفت یابی
زین چرخ دولابی تو را آمد گران خوابی تو را فریاد از این عمر سبک زنهار از این خواب گران
ای سبک مغز این گران خوابی بس است در ره آمال بی‌تابی بس است