کارده
معنی کلمه کارده در لغت نامه دهخدا

کارده

معنی کلمه کارده در لغت نامه دهخدا

کارده. [ دُ ] ( اِ ) دهن کارده ، دهن الکاذی. ( دزی ج 2 ص 434 ).
کارده. [ ] ( اِخ ) نام پلی در بیجانکر ( هند ). ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 626 ).
کارده. [ دِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چولائی خانه بخش حومه شهرستان مشهد. 43هزارگزی شمال خاوری مشهد، دوهزارگزی باختر راه مشهد به کلات. دامنه و معتدل است. سکنه 349 تن. رودخانه دارد ومحصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه کارده در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان چولائی خانه مشهد

معنی کلمه کارده در دانشنامه عمومی

کارده، روستایی در دهستان کارده بخش مرکزی شهرستان مشهد استان خراسان رضوی ایران است. در حاشیه این روستا سد بتنی دو قوسی کارده نیز قرار دارد که بر روی رودخانه کارده احداث شده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۴۵۵ نفر ( در ۱۳۵ خانوار ) بوده است.
کارده (ایتالیا). کارده ( به ایتالیایی: Cardé ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان کونیو واقع شده است. کارده ۱۹٫۳۳ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۰۷۷ نفر جمعیت دارد و ۲۵۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

معنی کلمه کارده در دانشنامه آزاد فارسی

کاردِه
رودخانه ای فصلی در استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد، با طول ۶۶ کیلومتر. از کوه های هزارمسجد، واقع در شمال مشهد، سرچشمه می گیرد و در ۱۵ کیلومتری شمال غربی مشهد به کشف رود می ریزد. میانگین آبدهی سالانۀ آن ۳۳میلیون متر مکعب است.

جملاتی از کاربرد کلمه کارده

آل روستایی در دهستان کارده بخش مرکزی شهرستان مشهد استان خراسان رضوی ایران است.