معنی کلمه کاخک در لغت نامه دهخدا
کاخک. [ ]( اِخ ) قصبه مرکز دهستان کاخک بخش حومه جویمند شهرستان گناباد، واقع در 36هزارگزی جنوب باختری گناباد و 15هزارگزی باختر شوسه عمومی بیرجند گناباد: دامنه ، معتدل. سکنه آن 4860 تن است. آب آن از قنات محصول آنجا غلات ، زعفران ، تریاک ، ابریشم و شغل اهالی زراعت و کسب آنان قالیچه بافی. راه آن اتومبیل رو است. و دارای ادارات دولتی پست و تلگراف ، دارائی ، شهرداری ، بهداری ، درمانگاه ، پاسگاه ژاندارمری ، دفتر ازدواج و طلاق و دبستان. این قصبه بهترین محل ییلاقی و دارای درخت های کهن سال است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
کاخک. [ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. سی هزارگزی جنوب خاوری خوسف ، سر راه شوسه فرعی خوسف. جلگه ، گرمسیر، سکنه آن 343 تن است. شیعه ، فارسی زبان ، و قنات دارد. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن اتومبیل رو است. به اصطلاح محلی کاخوک نیز گویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج جغرافیایی ایران ج 9 ).