چرخ زنان. [ چ َ زَ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) گردگردان. در حال چرخیدن. دورزنان. گردان و چرخان : کف چرخ زنان بر می می رقص کنان در دل دل خارکنان از رخ گلزار نمود اینک.خاقانی.کمتر از ذره نئی پست مشو مهربورز تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان .حافظ.
معنی کلمه چرخ زنان در فرهنگ عمید
چرخ زننده، چرخان، در حال چرخ زدن: کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز / تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان (حافظ: ۷۷۶ ).
معنی کلمه چرخ زنان در فرهنگ فارسی
گرد گردان ٠ در حال پیچیدن
جملاتی از کاربرد کلمه چرخ زنان
بر دوش من افکند فلک بار امانت زان چرخ زنان است که این بار ندارد
ماه وشان چرخ زنان پای کوب گشته به مو از ره شه خاکروب
نه فلک چرخ زنان سودائی تست بیخود افتاده زمین یکتن شیدائی تست
جان به هوس به سوی او چرخ زنان همی دود چون مگسی که بوکنان سوی شراب می رود
کف چرخ زنان بر می، می رقص کنان در دل دل خال کنان از رخ گلزار نمود آنک
چرخ سجود میکند خرقه کبود میکند چرخ زنان چو صوفیان چونک ز تو صلا رسد
در گرد قطب چرخ زنان نقش ناقه شکل چرب آخری گذاشته چون راه کهگشان
گوشه ابروئی از گوشهٔ برقع بنمود آسمان را که همی چرخ زنان شد در دو
گردد صدصفت هوا ز اول روز تا به شب چرخ زنان به هر صفت رقص کنان برای تو
تا زمزمهٔ مهر تو بشنید به صد شوق در رقص درآمد فلک و چرخ زنان شد