معنی کلمه چار میخی در لغت نامه دهخدا چارمیخی. ( ص نسبی ) چهارمیخی. استوار. محکم : زین پوده درخت چاربیخی می بُرّم عرق چارمیخی.نظامی ( لیلی و مجنون ص 230 ).
جملاتی از کاربرد کلمه چار میخی اگر یک بار افزون خورده باشد شکم را چار میخی کرده باشد چار طبعت چار میخی گشته در راه طلب طول حرصت شد به پای اشتر عقلت عقیل