معنی کلمه پیر محمد در لغت نامه دهخدا
پیرمحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) ابن امیر یادگار شاه ارلات ( امیر.. ) عم امیر زین العابدین ارلات و از یاران و سران خاقان منصور سلطان حسین میرزا بایقرا. وی در کنار آب مرغاب بدست فوجی از امراء سلطان محمودمیرزا کشته شده است. ( رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 138، 146، 148 و 153 شود ).
پیرمحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) ابن ملک غیاث الدین پیرعلی بن ملک معزالدین حسین کرت ( ملک ). وی در سمرقند بسال 791 بدست میرانشاه پسر امیرتیمور گورکان کشته شده است. او دختر برادر تیمور یونیچ قتلق آغا را بزنی گرفته است ( حدود سال 778 هَ. ق. ).( کتاب رجال حبیب السیر ص 66 و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 388، 431، 434، 444 و 544 ) ( از سعدی تا جامی ص 200 ).
پیرمحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) ابن قطب الدین خویی حنفی. وی راست : شرح فصوص صدرالدین قونوی.
پیرمحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) ابن جهانگیربن امیرتیمور گورکان ( امیرزاده ) نواده تیمور و جانشین و ولیعهد وی. ( رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 426 - 566 شود ). و صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پسر غیاث الدین جهانگیر و نوه تیمور لنگ حسب الامر جد خود بهندوستان لشکرکشی و ملتان را ضبط کرد. پدرش اکبر اولاد تیمور بود و در ایام حیات جدش درگذشت. تیمور وی را به ولیعهدی تعیین کرد، اماپیرمحمد در موقع وفات جدش در قندهار بود و لذا از پادشاهی محروم شد و پسرعمویش سلطان خلیل بن امیرانشاه در سمرقند حضور داشت فرصتی را غنیمت شمرد و تخت و تاج را تصاحب کرد، پیرمحمد بطلب حق سلطنت با لشکر بسوی سمرقند آمد، اما در بلخ مغلوب گردید و بسال 809 هَ. ق. بدست پیرعلی تاز یکی از امراء خود بقتل رسید.
پیرمحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) ابن عمر شیخ ( امیرزاده... ) نواده امیرتیمور گورکان. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 333 - 574 شود.
پیرمحمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) ابن ملک معزالدین حسین کرت ( ملک ) برادر ملک غیاث الدین پیرعلی حاکم سرخس. میان دو برادر کرّتی غبار کدورت درگرفت ، و ملک غیاث الدین سرخس را در محاصره آورد لیکن پس از مدتی در بندان مصلحان درمیان آمدند و گرگ آشتی پدید آمد. پیرمحمد بدست میرانشاه پسر امیرتیمور در هرات کشته شده است. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 387 و 388 و 433 و 434 شود.