پرشرم. [ پ ُ ش َ ] ( ص مرکب ) پرآزرم. بسیارحیا : بیاورد آزادتن دایه ای یکی پاک و پرشرم و پرمایه ای.؟دیدم همه طپان و بی آرام و شوخ چشم او باز آرمیده و پرشرم و کش خرام.سوزنی.
معنی کلمه پرشرم در فرهنگ عمید
پرآزرم، باحیا.
معنی کلمه پرشرم در فرهنگ فارسی
( صفت ) پر آزرم پر حیا .
جملاتی از کاربرد کلمه پرشرم
آن شیشه دلی کو دی بگریخت چو نامردان امروز همیآید پرشرم و پشیمانی
زشکر خنده برق آسمان شد یک لب خندان ز ابرتر هوا یک روی پرشرم و حیا آمد
بت نازنین چهره پرشرم داشت بسر کبر و در دیده آزرم داشت
همیشه تن و جانت پرشرم باد دلت شاد و پشتت به ما گرم باد