پرده سرا

معنی کلمه پرده سرا در لغت نامه دهخدا

پرده سرا. [ پ َ دَ س َ ] ( اِ مرکب ) پرده سرای. سراپرده. خانه موقت از خیمه و چادر :
بر در پرده سرای خسرو پیروزبخت
از پی داغ آتشی افروخته خورشیدوار.فرخی. || کنایه از آسمان :
ای هفت مدبر که برین پرده سرائید
تا چند چو رفتید دگر باره بیائید.ناصرخسرو. || حَرَم. || مطرب. ( غیاث اللغات بنقل بهار عجم ). و در تتمه برهان قاطع ( به کسر سین ) سازنده. خواننده. مغنی :
مطرب گردون شها پرده سرای تو باد
تشت زر آفتاب فرش سرای تو باد.سلمان.و رجوع به پرده سرای شود.

معنی کلمه پرده سرا در فرهنگ عمید

سراپرده، خیمه، چادر: بر در پرده سرای خسرو پیروزبخت / از پی داغ آتشی افروخته خورشیدوار (فرخی: ۱۷۶ ).

معنی کلمه پرده سرا در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- خان. موقت از خیمه و چادر سرا پرده. ۲- اندرون خانه حرم حرمسرا پرده سرا شبستان . ۳- نغمهسرای نغمه خوان مطرب . ۴- آسمان .

جملاتی از کاربرد کلمه پرده سرا

چسان سوی پرده سرا آمدی همانا به بدرود ما آمدی
بسرا مطرب عشاق که مستان از ما دمبدم زمزمه ی پرده سرا می خواهند
ز پرده سرا نیز بیرون چمید به دنبال آن بانوان می دوید
خوشا بفصل بهاران فتاده وقت صبوح نوای پرده سرا در هوای پرده سرای
کنونکه پرده سرا زهره است و ساقی ماه شراب چشمه خورشید و آسمان شیشه
یزدجرد پسر خود بهرام را در موضعی دید از حرم خود که مناسب نبود وی را فرمود که بیرون رو و حاجب را سی تازیانه بزن و از در پرده سرا دور کن، و کسی دیگر را نام برد که وی را به جای او بنشان.
باید که بر آید چو برآید نفس صبح از پرده سرا زمزمه ی پرده سرایان
بگو که پرده سرا ساز را بساز در آرد مگر ترانه ئی از قول آن نگار بگوید
به آهنگ هر نغمه پرده سرا پری‌پیکران قامتان سرا
آن لحظه که سر مست من بی سر و پای زان پرده سرا برون شدم پرده سرای