معنی کلمه پرده سرا در لغت نامه دهخدا
بر در پرده سرای خسرو پیروزبخت
از پی داغ آتشی افروخته خورشیدوار.فرخی. || کنایه از آسمان :
ای هفت مدبر که برین پرده سرائید
تا چند چو رفتید دگر باره بیائید.ناصرخسرو. || حَرَم. || مطرب. ( غیاث اللغات بنقل بهار عجم ). و در تتمه برهان قاطع ( به کسر سین ) سازنده. خواننده. مغنی :
مطرب گردون شها پرده سرای تو باد
تشت زر آفتاب فرش سرای تو باد.سلمان.و رجوع به پرده سرای شود.