نرم شانه

معنی کلمه نرم شانه در لغت نامه دهخدا

نرم شانه. [ ن َ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از کاهل. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ) :
از ظهوری است سخت بازوئی
کوه کن نرم شانه ای بوده ست.ظهوری ( از آنندراج ). || کم قدرت. ( برهان قاطع ). ضعیف. ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ).سست. ( ناظم الاطباء ). || جبان. ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ). || مطیع. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). فرمانبردار. ( ناظم الاطباء ). کسی که هر چیز بگویند همان قبول کند و هرچه تکلیف کنند تن دردهد.( فرهنگ نظام ) ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) ( آنندراج ):
زنجیر زلف چاره دلهای سرکش است
اینجا ز موم سنگ شود نرم شانه تر.صائب ( از آنندراج ). || مخنث. حیز. ( انجمن آرا ) ( فرهنگ خطی ). بی حیا. ( فرهنگ خطی ) :
نرم شانه سخت دیده سست رگ
بیوه پرور کم خرد بسیارخور.پوربهای جامی ( از انجمن آرا ).

معنی کلمه نرم شانه در فرهنگ عمید

۱. شخص کم زور.
۲. فروتن و فرمان بردار.

معنی کلمه نرم شانه در فرهنگ فارسی

۱ - کسی که هرچه بگویند قبول کند و بهرچه ویرا تکلیف کنندتن دردهدمطیع رام ۲ - ناتوان کم زور: ازظهوری است سخت بازویی کوهکن نرم شانه ای بودست . ( ظهوری فرنظا. ) ۳ - اثرناپذیر: زنجیرزلف چاره دلهای سرکش است اینجازموم سنگ شودنرم شانه تر. ( صائب فرنظا. ) ۴ - مخنث هیز: نرم شانه سخت دیده سست رگ بیوه پرورکم خردبسیارخور. ( پوربهای جامی رشیدی )

جملاتی از کاربرد کلمه نرم شانه

نشد ز مهر بما نرم شانه گردد یار کشیده ام ببرش چون کمان همیشه به زور
چنین که زلف تو شد نرم شانه از خط سبز امید هست که من نیز کامیاب شوم
زمام حوصله نگرفت و کوهکن جان داد چه نرم شانه گذشت و چه سخت کوش آمد
از میوه فروش نرم شانه خونست دلم چو هندوانه
زلف تو نرم شانه شد از گوشمال خط هر مویی ازتو شد شب عید از هلال خط