مبرقع
معنی کلمه مبرقع در فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] از شعبه های بیست وچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
معنی کلمه مبرقع در فرهنگ فارسی
۱ - (اسم ) برقع پوشانده روبند بسته . ۲ - ( اسم ) نغمه ایست از موسیقی مخصوص راست پنجگاه .
جملاتی از کاربرد کلمه مبرقع
ای ماه که با روی تو برقع نگشاید هر ماه مبرقع که بنوشاد و حصارست
عجب آن چیست مشعشع رخت از نور مبرقع که مه و مهر به پیشش کند از عشق غلامی
نشنیدیم ز عشّاق کسی کش نوروز میل خاطر بنگارین مبرقع نکشد
نوروز همایون بزرگان عراق زان ماه نگارین مبرقع بنواست