مامور به

معنی کلمه مامور به در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مأمور به. مأمورٌبه، شیء متعلق امر آمر می باشد.
مأموربه، آن چیزی انجام دادن یا انجام ندادن کاری است که امر به آن تعلق گرفته است؛ به بیان دیگر، آن چیزی است که به دلیل وجود مصلحت در آن، مطلوب آمر بوده و وی « مأمور » را برای ایجاد آن در خارج، با به کارگیری صیغه امر ، روانه می کند.
[ویکی فقه] مأمورٌبه، شیء متعلق امر آمر می باشد.
مأموربه، آن چیزی انجام دادن یا انجام ندادن کاری است که امر به آن تعلق گرفته است؛ به بیان دیگر، آن چیزی است که به دلیل وجود مصلحت در آن، مطلوب آمر بوده و وی « مأمور » را برای ایجاد آن در خارج، با به کارگیری صیغه امر ، روانه می کند.
مأموربه نسبت با مکلف به
«مکلّف به» عنوانی عام تر از «مأموربه» است و شامل منهی عنه و غیر آن نیز می شود.مکلف به دارای شروطی است، از جمله این که باید معلوم و مقدور مکلف باشد.
عناوین مرتبط
شرایط مکلّفٌ به.

جملاتی از کاربرد کلمه مامور به

به اظهار او بوده جبریل مامور به پیغمبر اخفای او گشته منهی
کسلرینگ ماه اکتبر سال ۱۹۴۱ به فرماندهی کل جبهه جنوب غربی منصوب گشت و مامور به پشتیبانی از نیروهای محور در شمال آفریقا بود. در پی خروج ایتالیا از جنگ و تهاجم متفقین به خاک این کشور، کسلرینگ به عنوان فرمانده کل جبهه جنوبی، مجموعه‌ای از نبردهای دفاعی در مقابل پیشروی دشمن به اجرا گذاشت. اواخر جنگ فرمانده کل جبهه غربی و دوباره فرمانده کل جبهه جنوبی بود. ماه مه سال ۱۹۴۵ به اسارت درآمد. پس از جنگ به اتهام جنایت جنگی به مرگ محکوم شد اما این حکم بعدا به حبس ابد تقلیل یافت. کسلرینگ در نهایت سال ۱۹۵۲ از زندان آزاد شد و سال ۱۹۶۰ درگذشت.
مقهور به جود تو بود انفس و آفاق مامور به نام تو شود انجم و احکام
سگ درش نبود گر به مردمی مامور به زهر چشم کند آب زهره ضیغم