یرد

یرد

معنی کلمه یرد در لغت نامه دهخدا

یرد. [ ی ُ ] ( ترکی ، اِ ) یرت. یورد. یورت. جا. منزل. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به یرت شود.
یرد. [ ی َ ] ( اِخ ) نام پدر ادریس نبی. ( یادداشت مؤلف ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تاریخ سیستان ذیل ص 42 و تاریخ گزیده ص 25 و 30 و 130 شود.

معنی کلمه یرد در فرهنگ فارسی

یرت یورد

معنی کلمه یرد در دانشنامه عمومی

اصطلاحاً به اردوگاه های بادیه نشینان در اطراف روستاها در بخش هایی از جنوب ایران یُرد می گویند.
یُرد واژه ای برگرفته از یورت ترکی است که معنی چادر کوچ نشینی می دهد. یرد به جائی گفته می شود که ایل نشینان و عشایر در آنجا خیمه می زنند و ساکن می شوند. این خیمه ها را از پشم گوسفند درست می کنند که البته رنگ آنها سیاه است و شکل این خیمه ها مستطیل است و سقف و اطراف آن از موی بز ساخته می شود وطول هر خیمه از جهار تا پنج متر است. این خیمه ها روی چند پایه اساسی بالا برده می شود و هر خیمه با چند طناب در اطراف آن با میخ در زمین نصب می شود. غالباً سوی خیمه رو به مشرق است بویژه در فصل زمستان برای دریافت آفتاب در درون خیمه. همچنین در فصلهای دیگر برای برپایی خیمه به عواملی چون جهت وزش باد، دمای هوا، موقعیت زمین و روشنی دقت کامل می شود. در فصل تابستان برای تهویه و ورود باد به درون خیمه اطراف خیمه را بالا می زنند، اما در زمستان اطراف ( جوانب ) خیمه را پائین می آورند و روی آن خاک می ریزند تا اینکه از ورود باد سرد و هوا و آب باران جلوگیری شود.
از اردوگاههای صحرانشین در بادیه کوخرد و مشهورترین یرد منطقه می توان از «یُردعلی زینل » و «یُردعلی مــَّد عالی » نام برد که در ( پس رود گپ ) رودخانه مهران در جنوب غربی دهستان کوخرد واقع هستند.

معنی کلمه یرد در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یُرَدُّ: برگردانده می شود
معنی یُرِدِ: بخواهد ( جزمش به دلیل شرط شدن برای بعد از خود می باشد و حرکت حرف دال به دلیل تقارنش با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد می باشد)
معنی یُرِدْ: بخواهد ( جزمش به دلیل شرط شدن برای بعد از خود می باشد )
معنی لَمْ یُرِدِ: نخواسته ونمی خواهد(حرکت حرف دال به دلیل تقارنش با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه ی بعد است)
معنی لَا یُرَدُّ: برگردانده نمی شود
معنی لَن تَمْلِکَ: هرگزمالک نیستی (اختیار نداری) (عبارت "وَمَن یُرِدِ ﭐللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِکَ لَهُ مِنَ ﭐللَّهِ شَیْئاً "یعنی : "و کسانی که خدا عذاب برای آنان بخواهد، تو هرگز نمیتوانی چیزی از عذاب خدا رااز آنان برطرف کنی)
ریشه کلمه:
ردد (۵۹ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه یرد

و سبب برخاستن رسول (ص) آنست که ابو هریرة گفت: سبّ رجل أبا بکر، و رسول اللَّه جالس، فسکت النّبیّ (ص)، و سکت ابو بکر. فلمّا سکت الرّجل تکلّم ابو بکر. فقام النّبیّ (ص)، فادرکه ابو بکر، فقال یا رسول اللَّه سبّنی و سکتّ، فلمّا تکلّمت قمت؟ فقال النّبیّ (ص): «یا أبا بکر! انّ الملک کان یرد علیه، فلمّا تکلّمت وقع الشّیطان، فکرهت ان اقعد. ثمّ قال رسول اللَّه (ص): «ثلاث کلّهن حقّ، ما من عبد یظلم مظلمة فیغضی علیها ابتغاء وجه اللَّه، الّا زاده اللَّه عزّا، و ما فتح عبد باب مسئلة یرید بها کثرة الّا زاده اللَّه».
قبر الحبیب فلم یرد جوابی‌ فعلیکم منّی السلام تقطعت
و قال «برّ الوالدین یزید فی العمر و الکذب ینقص الرّزق، و الدعاء یرد القضاء.»
و قال (ص): «من یرد هو ان قریش اهانه اللَّه. اللّهم اذقت اوّل قریش نکالا فاذق آخرهم نوالا».
قوله: تَبارَکَ ای تعالی و ارتفع و تکبر، قال الحسن: هو الذی تجی‌ء البرکة من قبله و البرکة هی الکثرة فی کل خیر. و قیل معناه دام و ثبت من لم یزل و لا یزال، و البروک الثبوت و منه البرکة لدوام الماء فیها و بقائه. معنی آنست که بزرگ است و بزرگوار، همیشه بود و هست و خواهد بود، لم یزل و لا یزال. تبارک لفظی است که جز اللَّه را نگویند و جز بلفظ ماضی استعمال نکنند. اذ لم یرد التوقیف.
و عن ابی الدرداء قال «لان اقرض دینارین ثم یرد ان. ثم اقرضهما احب الی من اتصدق بهما» و بحکم شرع قرض دیگرست و دین دیگر، قرض نامؤجل است و دین مؤجل، و شرط قرض آنست که هیچ منفعت بهیچ وجه فرا سر آن ننشیند، مثلا اگر زر قراضه بقرض دهد، بشرط آنک درست باز دهد، باطل بود. پس اگر بطوع خود درست باز دهد رواست، که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «خیرکم احسنکم قضاء».
و قیل لم یرد اخراج القبط انما اراد اخراج بنی اسرائیل، الا تراه یقول: أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ و تقدیره: یخرج خدمکم و مهّانکم من بنی اسرائیل من ارض مصر الی ارض الشام، و اذا اخرجهم فکانما اخرجکم. فَما ذا تَأْمُرُونَ، هذا من المؤامرة لا من الامر، ای ما ذا تشیرون به علیّ. فرعون در کار موسی با مهینان قوم خویش مشاورت کرد و ندانست آن بدبخت که آن کس که دعوی ربوبیّت کند از مشاورت دیگران مستغنی باید، که ربوبیّت و مشاورت بهم راست نیایند.