یحمد. [ ی َ م َ / م ِ ] ( اِخ ) پدر قبیله ای است از عرب. ج ، یَحامِد. ( منتهی الارب ). یحمد. [ ی َ م َ ] ( اِخ ) ابن ولید حمصی ، مکنی به ابویحیی. محدث و تابعی است. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه یحمد در فرهنگ فارسی
ابن ولید حمصی مکنی به ابو یحیی محدث و تابعی است
جملاتی از کاربرد کلمه یحمد
و انت یا عین اهجری طیب الکری عند الصباح یحمد القوم السّری
و الثانی، انّه مبالغة من المفعول ای الانبیاء کلّهم محمودون لما فیهم من الخصال الحمیدة و هو اکثر مناقب و اجمع للفضائل و المحاسن الّتی یحمد بها. فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ یعنی: جاءهم عیسی بالمعجزات و الدلالات الواضحات. قالُوا هذا الّذی اتی به سِحْرٌ ظاهر مُبِینٌ. قرأ حمزة و الکسائی: هذا ساحر، ای عیسی ساحر مبین.