معنی کلمه گرزش در لغت نامه دهخدا
بده داد من زآن لبانت وگرنه
سوی خواجه خواهم شد از تو بگرزش.خسروانی یا خسروی.مرحوم اقبال در لغت فرس ( ص 213 ) «گرزش » به ضم اول و کسر سوم ضبط کرده. مرحوم دهخدا در حاشیه نسخه لغت فرس چ اقبال نوشته اند: «گزرش است از گزاردن ،عرضه کردن » مخفف گزارش. رجوع به حاشیه برهان قاطع چ معین «گرزش » شود. || تشنیع. ( فرهنگ نعمةاﷲ ) :
زمانه کرد مرا مبتلا به گرزش او
گهی بپای کلوبه ( ؟ ) گهی بپای کنیب.طیان.مگر سرگرانی گرزش تواند
که بردارد از مملکت رسم گرزش.شمس فخری ( از جهانگیری ).