معنی کلمه گاوچهر در لغت نامه دهخدا
سرش را بدین گرزه گاوچهر
بکوبم نه بخشایش آرم نه مهر.فردوسی.زدم بر سرش گرزه گاوچهر
برو کوه بارید گفتی سپهر.فردوسی.همی گشت برسان گردان سپهر
بچنگ اندرون گرزه گاوچهر.فردوسی.جرنگیدن گرزه گاوچهر
تو گفتی همی سنگ باردسپهر.فردوسی.