کپره

معنی کلمه کپره در لغت نامه دهخدا

کپره. [ ک َ پ َ رَ / رِ ] ( اِ ) کفک. کپک. کره. کلاش. ( یادداشت مؤلف ). || شوخ برهم نشسته. ( یادداشت مؤلف ).چرکی که روی اشیاء بندد. ( فرهنگ فارسی معین ). کوره.کبره. پینه. شغه. شوغه. آنچه بر پشت دست و امثال آن بندد از شوخ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کبره شود.

معنی کلمه کپره در فرهنگ معین

(کَ پَ رِ ) (اِ. ) (عا. ) = کبره : چرکی که روی اشیاء بندد.

معنی کلمه کپره در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - چرکی که روی اشیائ بندد ( یکی بود یکی نبود )

معنی کلمه کپره در ویکی واژه

(عا.)
کبره: چرکی که روی اشیاء بندد.

جملاتی از کاربرد کلمه کپره

کپره یک منطقه از استان نومبایل در جنوب شرقی بورکینا فاسو است. پایتخت آن در شهر کپره قرار دارد.