معنی کلمه کپره در لغت نامه دهخدا کپره. [ ک َ پ َ رَ / رِ ] ( اِ ) کفک. کپک. کره. کلاش. ( یادداشت مؤلف ). || شوخ برهم نشسته. ( یادداشت مؤلف ).چرکی که روی اشیاء بندد. ( فرهنگ فارسی معین ). کوره.کبره. پینه. شغه. شوغه. آنچه بر پشت دست و امثال آن بندد از شوخ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کبره شود.
جملاتی از کاربرد کلمه کپره کپره یک منطقه از استان نومبایل در جنوب شرقی بورکینا فاسو است. پایتخت آن در شهر کپره قرار دارد.