کوه طور

معنی کلمه کوه طور در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کوهی است که حضرت موسی در ان جا مناجات می کرده است .این کلمه ده بار در قرآن مجید بکار رفته است. و در دو مورد به سینین و سینا اضافه شده است.
حضرت موسی ـ علیه السلام ـ تا آن عصر ، پیرو آیین ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود، و همان را برای بنی اسرائیل تبلیغ می کرد.قوم موسی ـ علیه السلام ـ در انتظار برنامه های جدید و کتاب آسمانی جدید موسی ـ علیه السلام ـ بودند، تا به آن عمل کنند.موسی ـ علیه السلام ـ به آن ها فرمود: «برادرم هارون را در میان شما می گذارم و برای سی روز از میان شما غیبت می کنم، و به کوه طور می روم تا احکام شریعت (و الواح تورات) را برای شما بیاورم.»
مشاهده خدا
از سوی دیگر جمعی از بنی اسرائیل با اصرار و تأکید از موسی ـ علیه السلام ـ خواستند که خدا را مشاهده کننند، و اگر او را مشاهده نکنند هرگز ایمان نخواهند آورد، موسی ـ علیه السلام ـ هرچه آن ها را نصیحت کرد، فایده نداشت، سرانجام موسی ـ علیه السلام ـ از میان آن ها هفتادنفر را برگزید و همراه خود به میعادگاه پروردگار (کوه طور) برد، موسی ـ علیه السلام ـ در کوه طور تقاضای بنی اسرائیل را چنین به خدا عرض کرد:«رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیکَ؛ پروردگارا خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم.»خداوند فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید.»
← مرگ نمایندگان
سرانجام هلاک شدگان زنده شدند و به همراه موسی ـ علیه السلام ـ به سوی بنی اسرائیل بازگشتند و آنچه را دیده بودند برای آن ها بازگو کردند.موسی ـ علیه السلام ـ در همین سفر الواح تورات را از خداوند گرفت. و خداوند در کوه طور به موسی ـ علیه السلام ـ فرمود: «ای موسی! من تو را با رسالتهای خویش و سخن گفتنم (با تو) بر مردم برگزیدم، پس آنچه را به تو داده ام محکم بگیر و از شکرگزاران باش.و برای مردم در الواح (تورات) از هر موضوعی اندرزی نوشتیم، و از هرچیز بیانی کردیم، پس آن را با جدیت بگیر، و به قوم خود بگو به نیکو ترین آن ها عمل کنند و آن ها که به مخالفت برمی خیزند کیفرشان دوزخ است و به زودی خانه فاسقان را به شما نشان خواهیم داد.» به این ترتیب موسی ـ علیه السلام ـ در میعادگاه طور، شرایع و قوانین آیین خود را به صورت صفحه هایی از تورات، از درگاه الهی گرفت و به سوی قوم بازگشت تا آن ها را در پرتو این کتاب آسمانی و قانون اساسی، هدایت کند و به سوی تکامل برساند.

جملاتی از کاربرد کلمه کوه طور

آتشی در وادی ایمن فتاد از ناگهان شعله ای بر کوه طور افتاد و بر موسا گرفت
(در این شعر حافظ به داستان موسی و کوه طور اشاره می‌کند)
وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ و چون پیمان ستدیم از شما و عهد گرفتیم بر شما وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ و فرمودیم تا کوه طور بر سر شما باز داشتند، خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ و شما را گفتند بآواز از بالا گیرید این کتاب که شما را دادیم بقوت یقین و تصدیق و جدّ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ و یاد دارید آنچه در آن شما را وصیت کردند و فرمودند لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ تا مگر از عذاب و خشم خدا پرهیزیده آئید.
موسی به کوه طور چو یحیی کشیده آه عیسی به روی دار چو مریم گریسته
کدام برق تجلی ز ابر بیرون تاخت؟ که کوه طور عجایب تزلزلی دارد
آفتابی کو به کوه طور تافت پاره گشت و لعل شد هر پاره‌ای
نجف شد کلیم مرا کوه طور مزن گو به من کعبه چشمک ز دور
۳) بداء در مدّت میقات موسی: ابتدا خداوند با موسی وعده کرده بود برای عبادت و مناجات با او ۳۰ روز به کوه طور بیاید، ولی در این مسئله بداء حاصل شد، ۱۰ روز به مدّت وعده ۳۰ روزه اضافه شد، و وعده ۴۰ روزه گشت.
از پرتو نور رخت تابی فتاده در دلم کز هستیش چون کوه طور بر خویشتن لرزیده من
قوله تعالی: وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ... الآیة، ای سیّد عالم، ای مهتر ذرّیت آدم، ای در زمین مقدّم و در آسمان محترم، ای ناظم قلاده نبوّت ای ناشر اعلام رسالت، ای مؤیّد ارکان هدایت ای کاشف اسرار ولایت، ای واضع منهاج شریعت، تو نبودی در آن جانب غربی بر کوه طور سینا که ما با موسی سخن گفتیم و حدیث تو کردیم و کمال عزّ تو و جاه و شرف تو و امت تو وا او نمودیم، گفتیم یا موسی اگر میخواهی که بنزدیک ما رفعت و قربت یابی پیغامبر آخر الزّمان را درود بسیار ده و نام و ذکر او بسیار گوی که وی برگزیده ماست نواخته لطف و برکشیده عطف ما است، عارف بتعریف ما و نازنده بوصال ما. نرگس روضه جود است و سرو باغ وجود. حقّه درّ حکمت است و نور حدقه عالم قدرت، مایه حسن جهان و مقصود از آفرینش عالم و عالمیان.
عمرها رفت و همان لرزد به خود چون برگ بید تیغ کوه طور از گستاخی موسی هنوز
سر مجنون به زانو می نهد لیلی، نمی داند که کوه طور خاکستر شود زیر سر عاشق
طبری دیگر مفسر سنی معتقد است که تین و زیتون، انجیل و زبور است. طور سینین همان کوه طور و بلد امین خانه مکه می‌باشد.