کورانه

معنی کلمه کورانه در لغت نامه دهخدا

کورانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) علی العمیاء. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کورکورانه. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ما که کورانه عصاها می زنیم
لاجرم قندیلها را بشکنیم.مولوی.
کورانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان برادوست که در بخش صومای شهرستان ارومیه واقع است و 186 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کورانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ترگور که در بخش سلوانای شهرستان ارومیه واقع است و 175 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه کورانه در فرهنگ عمید

= کورکورانه

معنی کلمه کورانه در فرهنگ فارسی

نسنجیده نا سنجیده علی العمیائ کورانه . یا اطاعت کور کورانه . پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی .

جملاتی از کاربرد کلمه کورانه

در راه خطیری که نشیب است و فراز کورانه به پای خفتهٔ خویش مناز
خون خدا به خاک خطا ریختی و باز کورانه ازکتاب وی اعظام می کنی
کور کورانه همی پوید به راه می نپندارد که اندر ره چه است
رادیو کردی تهران نام یکی‌از رسانه‌ها و رادیوهای کردی است که در ۴ آذر ۱۳۲۵ در تهران تأسیس شد. از کارکنان مشهور آن می‌توان به حسن زیرک، مظهر خالقی، ملامحمد ربیعی، احمد مفتی‌زاده، مدیا زندی، شکرالله بابان، سید عزیز علوی کورانه، سید جلال نظامی کورانه، خسرو خان شیخکانلو، سید نظام نظامی کورانه، امیر اسلان شیخکانلو و نشمیل نظامی کورانه اشاره کرد. این رادیو ۱۴ سال به پخش برنامه پرداخت و در سال ۱۳۳۹ به همراه کادر تولیدکنندهٔ برنامه‌ها به کرمانشاه منتقل شد و از آن پس رادیو کردی کرمانشاه نام گرفت. پس از آن دوباره به تهران منتقل شد و تاکنون با عنوان رادیو کردی تهران در دو بخش سورانی و کرمانجی به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
مرد کورانه معاشی می کرد زن ز کوریش دریغی می خورد
اهلی حریف مغبچه و جام می کسی است کورانه فکر دین و نه پروای دنیی است
او به دست من و کورانه به دستش جستم من به دست وی و از بی‌خبران پرسیدم
شیخی که روی تافت ز میخانه بر حجاز کورانه رو به کعبه مقصود می‌رود
چشم اگر داری تو کورانه میا ور نداری چشم دست آور عصا
این روستا در دهستان اقبال شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۹۲ تن (۳۱۳ خانوار) بوده‌است.زبان مردم روستا مانند روستاهای مجاور خود یعنی کورانه و حمیدآباد ترکی است.
دوست از دشمن همی نشناخت او نرد را کورانه کژ می‌باخت او
ره بر زنخش فتادت ای دل کورانه قدم منه که چاه است