معنی کلمه کشمیر در لغت نامه دهخدا
جان از ره کون کنی و سازی
در کندن جان کچول و کشمیر.سوزنی.رجوع به کچول و کشمیرشود.
کشمیر. [ ک َ ] ( اِخ ) صورت دیگر کشمر، کاشمر ترشیز است. رجوع به کاشمر و کشمر شود.
کشمیر. [ ک َ ] ( اِخ ) ایالتی است واقع در شبه جزیره هند در دامنه کوههای هیمالیا و نهرسند آن را مشروب میسازد.کشمیر از نظر جغرافیائی به دو اقلیم تقسیم شده و سلسله جبال عظیم هیمالیا که از شمال شرقی به جنوب شرقی امتداد دارد، حد فاصل آن دو است. اقلیم جنوب غربی آن پر جمعیت تر است و دره کشمیر که از لحاظ زیبائی مناظر طبیعی مشهور است و در آن قرار دارد، و اقلیم شمال شرقی کوههای پر برف قره کوروم را در بر دارد. ایالت کشمیر که از نظر سیاسی «جامو و کشمیر» شهرت دارد، دارای 86 هزار کیلومترمربع وسعت است که از این مساحت 31200کیلومتر مربع آن در تصرف پاکستان است و یک هشتم مساحت کلی آن اراضی جنگلی است. ساکنان این ولایت بسال 1941 م. به چهار میلیون تن می رسید که 78 هزارتن آنها از هندوها و سیکها بودند و بقیه مسلمان. پایتخت آن شهر سرنگر است با 285هزار جمعیت. این ایالت از شمال و شرق به تبت و چین محدود است و از جنوب به هندوستان و پاکستان و از غرب به پاکستان و افغانستان محدود می باشد و از نظر سوق الجیشی موقعیتی ممتاز دارد.اقتصاد ایالت جامو و کشمیر بر کشت و زرع استوار است و محصولات حیوانی نیز قسمتی از احتیاجات اقتصادی را برآورده می کند. کشمیر بسال 1586 م. به امپراطوری سلطان اکبر پیوست ، و از سال 1757م. افغانها بر آن چیره شدند و از سال 1820م. تحت حکومت سیکها درآمد. و در 27 اکتبر سال 1947م. مهاراجه کشمیر «هاری سینگ » پیوستن خود را به دولت جدید التأسیس هندوستان اعلام داشت ، ولی بر اثر این اقدام اغتشاشات و اضطرابات زیادی در ایالت رخ داد که احزاب داخلی آن را رهبری می کردند و مهمترین این احزاب حزب کنگره ملی به رهبری شیخ محمد عبداﷲ بود که آزادی کشمیر را مطالبه می کرد و دیگرحزب کنگره اسلامی که خواهان پیوستن کشمیر به پاکستان بود و بر اثر ایجاد این اغتشاشات ، حاکم کل انگلیسی «لردمونتباتن » انضمام کشمیر را به هندوستان مشروط به مراجعه به آراء عمومی از اهالی کرد که قرار بود پس از ایجاد آرامش در ایالت انجام پذیرد و هنوز وضع دیگری بخود نگرفته است. ( از القاموس السیاسی ). نام ایالتی است در شمال هندوستان که کارخانه شالبافی آن معروف است و پایتخت آن سریناگر نام دارد. ( ناظم الاطباء ). ولایتی است مشهور از بلاد سند و بافته پشمینه آن ،شال ترمه کشمیری ، مشهور است و آن ولایت به بسیاری آب و علف موصوف و در وسط اقلیم چهارم واقع شده و اطرافش کوه های بلند وجود دارد و عبور سپاه مخالف بدان مشکل است دردشت و جبال آن صد هزار قریه آباد و معمور است از کثرت آب و سبزه و هوای لطیف و خوبان ملیح بهشت روی زمین و پر غلمان و حورعین است و به حسن مثل چنانکه شعرا گفته اند: «ای بخوبی بربتان خلخ و کشمیر میر» نهری بزرگ در میان آن شهر جاری است و برآن جسرها برای تردد بسته اند و نوشته اند آن نهر در غایت پری و عظمت است و هفت پل عظیم و بلند بر آن نهر بسته اند که کشتی از چشمه های پل به آسانی بگذرد و کرسی کشمیر سری نگر است و آن شهر بر طرف کوه شرقی واقع و بحیره ای در میان فاصله است. برسمت شمال شهر قرب ذرع فاصله حصاری محکم از سنگ رخام تراشیده اند در آن قصور بی قصوربسیار است و در میان قلعه کوهی است دوره آن پانصد گز میشود و در دامن اطرافش عمارات سه طبقه مشرف بر صحرا و شهر ساخته اند و بر قلعه آن خانگاه قصر است و در درون حصار جامعی چهارصد ستون یک پارچه چوبی بقرار هفت گز بسیار قطور بکار برده اند. الحاصل شصت هزار باب خانه معمور در آن شهر است و هیجده هزار دستگاه شال بافی در آنجا دیده اند و در زمان قدیم یعنی عهد سلطان محمود رامهای بت پرست حاکم آنجا بوده اند چنانکه فرخی در تحریک سلطان به فتح کشمیر گفته :