چپ و راست. [ چ َ پ ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جانب چپ و راست. سمت چپ و راست : معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر کبر رها نمیکند کز پس و پیش بنگری.سعدی.دل و جانم بتو مشغول ونگه بر چپ و راست تا ندانند رقیبان که تو منظور منی.سعدی.در دیر محکم ببستم شبی دویدم چپ و راست چون عقربی.سعدی.سبک طوق و زنجیر از او باز کرد چپ و راست پوئیدن آغاز کرد.سعدی.|| آنکه با هر دو دست کار کند. کسی که با دست چپ و راست کار تواند کرد. آن کس که با دست چپ کار دست راست نیز تواند کرد. || عدم ثبات و بی قراری و بی خبری. ( ناظم الاطباء ). || دو حلقه یا قلاب که داخل هم شود. ( فرهنگ نظام ). نیز ریسمان ها یا تخته هایی که مانند حلقه ها یا قلابها داخل هم است. ( فرهنگ نظام ). بعضی از شعراء آنرا مخفف کرده «چپراس » در شعر آورند. ( فرهنگ نظام ). رجوع به چپ راست و چپراس شود. || حمایل از دوجانب. رجوع به چپراس و چپ راست شود.
معنی کلمه چپ و راست در فرهنگ فارسی
جانب چپ و راست . سمت چپ و راست . یا عدم ثبات و بی قراری و بی خبری .
جملاتی از کاربرد کلمه چپ و راست
«در هنگامهٔ برادرکُشی میانِ سُرخها و سیاهها، «پدر یارانوس» تنها میایستاد، چپ و راست را نگاه میکرد…، بی آن که بداند به کدام سمت باید رو کند.
به مشامم نرسد بوی گلی از چپ و راست مگر از زلف کجت سلسله بر پای صباست
غفلت نیمکره اغلب به دلیل آسیب به نیمکرهٔ راست مغز اتفاق میافتد که منجر به از دست رفتن آگاهی نیمهٔ چپ فرد میشود. اما غفلت نیمکره راست نادر است؛ زیرا ادراک سمت راست بدن به طور مشترک توسط نیمکرهٔ چپ و راست تشکیل میشود و آسیب به نیمکرهٔ چپ مغز به تنهایی نمیتواند منجر به اختلال نیمکره راست شود.
برآمد چپ و راست گرد سیاه نه روی هوا ماند روشن نه ماه
الگوریتم محوطه تعویض خط همچنین می تواند برای تولید نماد پیشوند (که به عنوان نماد لهستانی نیز شناخته می شود) به کار برود. برای این کار، کافی است از انتهای رشته ای از نشانه ها که باید تجزیه شوند، شروع کنیم و در حین حرکت به سمت عقب، صف خروجی را معکوس کنیم (بنابراین صف خروجی به یک پشته خروجی تبدیل می شود) و پرانتز چپ و راست را برگردانیم (با توجه به اینکه یک پرانتز چپ فعلی باید خارج شود تا زمانی که یک پرانتز راست فعلی پیدا شود). و در آخر شرط شرکت پذیری را به راست تغییر دهیم.
بعنوان مثال در روش اثر انگشت از دو انگشت اشاره و انگشت وسط ویا انگشتان دیگر نیز عمل نمونه برداری را انجام میدهیم ویا از انگشت دست چپ و راست نمونه برداری میکنیم.
آریتنوئید عرضی مانند پلی بین دو غضروف آریتنوئید چپ و راست قرار گرفته و فضای بین دو سطح کناری دو غضروف را پر میکند.
وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست از ماست که بر ماست
وَرید اَجوَف تحتانی از تلفیق سیاهرگ تهیگاهی مشترک چپ و راست در سطح مهره پنجم کمری ایجاد میشود.
کجا کمان سلامت ز عرصهای ما راست که در کمین ز چپ و راست کج کلاهانند
بانگ ره آهن ز چپ و راست برآید چون نعرهٔ دیوان برون تاخته از بند
و گفت: چون دل خالی گردد از چپ و راست و نفس از چپ و راست و روح از چپ و راست، از دل حکمت پدید آید و از نفس خدمت و از روح مکاشفت. و بعد از این سه چیز، دیدن صنایع او و مطالعه سرایر او و مطالعه حقایق او.
زلف در پای تو افتد به تظلم چپ و راست بسکه در تاب زسودای گرفتاران است
بزرگ سیاهرگ زبَرین (که در حیوانات «بزرگسیاهرگ پیشین» نامیده میشود)، در بالای قلب قرار دارد و از بههمپیوستن سیاهرگهای بازویی-سری چپ و راست تشکیل میشود که حامل خون از سر و بازوها هستند.
خشک آر و مینگر ز چپ و راست اشک خون ای سنگ دل بگوی که تا چند تن زنی
سر هر دوره راست کن چپ و راست از آن ترس کآنجا نهیب و بلاست
اندام زبرین یا اندام فوقانی که در اصطلاح عامیانه به آن دست گفته میشود در کالبدشناسی عبارت است از هردو مجموعه چپ و راست شانه، بازو، زیر بغل، آرنج، ساعد و دست در انسان.
باسن انسان در واقع از تودهٔ ماهیچهای سُرینی، تشکیل شدهاست که توسط لایهٔ چربی، پوشیده شدهاست و دو تودهٔ ماهیچهٔ سرینیِ چپ و راست توسط خطی از یکدیگر، جدا شدهاند. در پشت این ماهیچهها، استخوان لگن خاصره، قرار دارد. دو تودهٔ ماهیچه سرینی بزرگ، بزرگترین عضلات بدن انسان هستند.
دست چپ و راست بود شه را حافظ شده مسند و کله را
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به ضربه چپ و راست اشاره کرد.