چادرنشینی

معنی کلمه چادرنشینی در لغت نامه دهخدا

چادرنشینی. [ دَ / دُ ن ِ ] ( حامص مرکب ) صحرانشینی. بادیه نشینی. بداوت. زندگی ایلیاتی.

معنی کلمه چادرنشینی در فرهنگ عمید

۱. چادرنشین بودن.
۲. صحرانشینی، زندگی ایلی.

معنی کلمه چادرنشینی در فرهنگ فارسی

زندگی کردن در زیر چادر و خیمه چادر نشین بودن .
صحرا نشینی . بادیه نشینی . بداوت . زندگی ایلیاتی .

معنی کلمه چادرنشینی در دانشنامه آزاد فارسی

چادُرنشینی
شیوۀ زندگی مبتنی بر کوچیدن از منطقه ای به منطقۀ دیگر برحسب شرایط اقلیمی. اقوام چادرنشین در سراسر امریکا و آسیا و افریقا پراکنده اند. چادرنشینان یا از راه رمه داری روزگار می گذرانند، یا شکارچی اند و اغلب در مواعید فصلی مشخص برای یافتن چراگاه یا شکار مناسب از مناطق سردتر به مناطق معتدل تر می کوچند و در چادرهایی که برپا می کنند، روزگار می گذرانند. ساختار اجتماعی اقوام چادرنشین، ایلی ـ قبیله ای است و حکم رئیس قبیله، که یا از ریش سفیدان است یا جنگاورترین فرد قبیله، اغلب لازم الاجراست. در برخی مناطق جهان، ازجمله در ایران، گروه های نیمه چادرنشین نیز زندگی می کنند. نیمه چادرنشینان در بخشی از سال، مسکن ثابت دارند و در بخش دیگر در چادر به سر می برند. اقوام چادرنشین، در همۀ نقاط جهان به جنگاوری آوازه دارند. تاخت وتازهای این اقوام به مناطق شهری متمدن دگرگونی های عظیم تاریخی را سبب شده است؛ مثلاً هجوم اقوام مغول به غرب آسیا و شرق اروپا که ساختار سیاسی و فرهنگی این مناطق را دستخوش دگرگونی های عمیق کرد. ازجمله اقوامی که امروزه نیز به شیوۀ چادرنشینی زندگی می کنند می توان اسکیموهای شمال امریکا، بومیان استرالیا، سرخ پوستان آمازون، بیابانگردان شمال افریقا و ایلات عمدۀ چادرنشین ایرانی را نام برد. کولی ها نیز به نوعی زندگی چادرنشینی دارند، هرچند شیوۀ معیشتشان، مبتنی بر دادوستد، با دیگر چادرنشینان متفاوت است.

جملاتی از کاربرد کلمه چادرنشینی

این دوره‌ها، به اقتضای زندگی چادرنشینی ایل تکه و مطامع خانهای ترک و کرد شمال خراسان، که می‌خواستند اراضی تکه‌ها را بگیرند، و سودجوییها و قدرت نماییهای حکام خراسان، همیشه کوتاه بود.
دودمان ایلخانی زندگی چادرنشینی را برتر می‌شمردند از این رو تا نیمه دوم سده هفتم/سیزدهم جز بناهای معدودی از معماری غیرمذهبی، دست‌آوردی در معماری نداشتند. بناهایی که آن‌ها در پایتخت‌های خود مراغه، تبریز، بغداد و سلطانیه بنا نهادند، بعدها از زلزله، یورش‌ها و دوره‌های متوالی اشغال مصون نماند؛ طراحی شهری آن‌ها را نمی‌توان با اطلاعات موجود تاریخی بازآفرینی کرد. در عوض، از بناهای بر جای مانده در دیگر ایالات قلمرو ایلخانی در مرکز و غرب ایران ساخته شده، چنین برمی‌آید که در دورهٔ آن‌ها معماری باشکوهی وجود داشت.
این مورخان گفته‌اند که قاجارها با هلاکوخان مغول در ۶۵۶ هجری وارد ایران شده‌اند و تا ۷۳۹ که سلسله ایلخانان مغول منقرض شده به حال چادرنشینی و بیابان‌گردی از کنار جیحون گرفته تا دشت مغان زندگی کرده‌اند و چون در سال ۷۳۹ دست ایلخانان از پادشاهی ایران کوتاه شد، ایشان زندگی خود را در خطر دیدند و از ایران به شام یعنی سوریه کنونی هجرت کردند تا اینکه تیمور گورکانی در ۸۰۳ بدان سرزمین رسید، قاجارها را در آنجا دید و ایشان را جزو لشکریان خود پذیرفت و با خود به ایران بازگردانید.[نیازمند منبع]
هاسینت لویی رابینو دی بورگانه نایب کنسول انگلستان در سال‌های ۱۹۰۶ الی ۱۹۱۲ میلادی (سالهای ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۷ شمسی) در رشت شاندرمن به صورت کامل و به زیبایی تمام و کامل معرفی می‌کند که: شاندرمن در میان تالشدولاب و ماسال قرار دارد به‌طوری‌که حدود آن از شمال به تالشدولاب و از جنوب به ماسال و از مشرق به گسکر و از مغرب به خلخال محدود می‌گردد. شاندرمن سابقاً یکی از قسمت‌های منطقه وسیع گسکر بوده‌است. شاندرمن اکنون دارای ۳۰۰۰ نفر جمعیت است که با کشاورزی و گله داری و پرورش زنبور عسل زندگی می‌کنند. اکثر این مردم به چادرنشینی عادت دارند و به تناسب فصل در کوهستان‌ها به کوچ می‌پردازند. زبان اهالی شاندرمن تالشی است.