پشت ریش. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) مجروح به ظهر( در ستور ). دَبر. ( تاج المصادر بیهقی ) : بر آن صفت که خر پشت ریش را برریش تفو زنند بتو باد صد هزار تفو.سوزنی.مگر کین فرومایه زشت کیش بکارش نیاید خر پشت ریش.( بوستان ).ادبار؛ پشت ریش کردن ستور را پالان. مُوَقَع؛ پشت ریش شده. جَمَل ٌ مُسَدَّم ؛ شتر پشت ریش که پالان ننهند بر وی تا به شود. تمسیح ، مسح ؛ پشت ریش کردن. مدابره ؛ پشت ریش گردیدن ستور کسی. مسخ ؛ پشت ریش کردن. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه پشت ریش در فرهنگ عمید
آن که پشتش زخم دار است، پشت زخم.
معنی کلمه پشت ریش در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه پشتش مجروح است پشت زخم .
جملاتی از کاربرد کلمه پشت ریش
چرایی چنین لاغر و پشت ریش چرا آمد این پشت ریشیت پیش
کی شده از خارکشی پشت ریش جامه زربفت چه پوشی به خویش
گازری بود و مر او را یک خری پشت ریش اشکم تهی و لاغری
اشتریام لاغری و پشت ریش ز اختیار همچو پالانشکل خویش
بدان صفت که خر پشت ریش را بر ریش تفو زنیده بر او با دو صد هزار تفو
نه که مخلوق توم گیرم خرم از چه زار و پشت ریش و لاغرم
ایشان شادی نمودند. حسن گفت: به روی و به ریش، نه به چیزی دیگر که اگر شما را بر آ ن قوم چشم افتادی همه در چشم شما دیوانه نمودندی واگر ایشان را بر سرایر شما اطلاع افتادی یکی را از شما مسلمان نگفتندی، که ایشان مقدمان بودند. بر اسبان رهوار رفتند چون مرغ پرنده و باد وزنده، و ما بر خران پشت ریش مانده ایم.
خود دل دهدت که برنهی بار بر مرکب پشت ریش لاغر
امروز میگزید ز بازار اسپ او اسپان پشت ریش و یدکهای لاغری
بود یکی پیر دوتاگشته پشت ریش و سر اسپید و عصایی به مشت