پس افتاده

معنی کلمه پس افتاده در لغت نامه دهخدا

پس افتاده. [ پ َ اُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کسی را گویند که در راه از رفقا بازمانده باشد. ( برهان قاطع ). || پس افت. اندوخته. پس انداز. ذخیره. پس افکند. پس اوگند.

معنی کلمه پس افتاده در فرهنگ عمید

عقب افتاده، واپس مانده.

معنی کلمه پس افتاده در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- پس افت پس انداز ذخیره . ۲- آنکه در راه از رفقا باز مانده باشد.
کسی را گویند که در راه از رفقا پس افتاده باشد

جملاتی از کاربرد کلمه پس افتاده

تا ندانند خلق کو بیش است این پس افتاده است و او پیش است
این رسن تابی سعیدا چند با طول امل؟ پیش می خواهی روی کار تو پس افتاده است
نیست ز من باز پس افتاده تر از چپ و از راست نگه می کنم