پرده نشین

معنی کلمه پرده نشین در لغت نامه دهخدا

پرده نشین. [ پ َ دَ / دِ ن ِ ] ( نف مرکب ) مستوره. مخدره. ( منتهی الارب ) :
پرده شناسان بنوا در شگرف
پرده نشینان بوفا در شگرف.نظامی.ای مدنی برقع مکی نقاب
پرده نشین چند بود آفتاب.نظامی.کجا رسد بجمال تو آفتاب که نیست
بلطف پرده نشین شوخ چشم بازاری.رفیعالدین لنبانی.در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد.حافظ. || خلوت نشین. || در تداول مردم گیلان ، سرحدنشینان که در فرمان سپهسالاران باشند. ( برهان ).
- پرده نشینان . ( رشیدی ). یا پرده نشینان بار، مجازاً، خلوت نشینان. ( برهان ). خلوتیان. ( رشیدی ). محرمان اسرار. اولیای مستور. ( برهان ). ملائکه مقرّب. ( رشیدی ). ملائکه آسمان. ( برهان ).

معنی کلمه پرده نشین در فرهنگ عمید

۱. زن روپوشیده.
۲. زنی که در خانه و پشت پرده بنشیند، پردگی، مخدره.
۳. شخص خلوت نشین، پارسا، و محرم اسرار.
۴. فرشتۀ مقرب.

معنی کلمه پرده نشین در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- مستور مستوره مخدره . ۲- خلوت نشینخلوت گزین.جمع: پرده نشینان. یا پرده نشینان.۱- خلوت نشینان خلوتیان محرمان اسرار اولیای مستور . ۲- ملایک. آسمان ملایک. مقرب .
مستوره مخدره

جملاتی از کاربرد کلمه پرده نشین

به دور نکهت خلقش، ز شرم در گلشن چو رنگ، پرده نشین کرده است گل بو را
ای پرده نشین این گذرگاه بی عشق به سر نمی‌رسد راه
از مه رخان پرده نشین ضمیر تو مهر جهان فروز بود یک مخدّره
عشق با نغمه همانا که ز یک سلسله است هر قدر پرده نشین آمده رسوا باشد
مشعبدیست درین پرده ور نه کس بخودی نه پرده دار نه پرده نشین نه پرده درست
شاهد پرده نشین اثر فطرت من پرده انداخت ز راز و بجهان رسوا شد
خبرداری که او پرده نشین است کسی داند که با او همنشین است
حسن لیلی نبود پرده نشین ای مجنون چند بنشینی و بر دیده آهو بینی؟
اگر سپهر در اید به سایه علمت بنات پرده نشین فلک شوند بنین
آه دل پرده نشین حیا برده دل از عیسی گردون نشین