پرده داری
معنی کلمه پرده داری در فرهنگ عمید
معنی کلمه پرده داری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پرده داری در دانشنامه آزاد فارسی
ارو، دپارتمان
معنی کلمه پرده داری در دانشنامه اسلامی
این منصب را برخی از معاصران به سادگی به معنی دربانی پادشاه، و متصدی آن را مأمور بالا بردن پرده در دربار گرفته اند. اما در منابع کهن رساندن اخبار رعیت به خلیفه یا سلطان و اجازه گرفتن از او برای ایشان را از وظایف پرده دار دانسته، و آورده اند او را از این رو پرده دار می خوانند که خلیفه یا سلطان را از دید کسانی که بخواند بی اجازه بر او وارد شوند، دور نگاه می دارد.
پرده داری کعبه
واژۀ حجابت در عربستان پیش از اسلام به معنی پرده داری کعبه کاملاً شناخته شده بود و پیداست که پرده دار وظیفۀ نگهداری و مراقبت از آن را برعهده داشته است.
پرده داری در ایران باستان
به کار رفتن واژۀ پرده دار در روایات مربوط به ایران باستان، و نیز در شاهنامۀ فردوسی که مبتنی بر روایات بازمانده از روزگاران کهن است، بیانگر وجود منصب پرده داری در دربار شاهان ایران باستان، اهمیت پرده دار و نزدیکی او به شخص شاه تواند بود. وارد شدن پرده دار و حاجب در قلمرو ادبیات در دوران های گوناگون پس از اسلام بیانگر تصویری به خوبی شکل گرفته از این شغل و کاربرد آن در ذهنیت اجتماعی مردم است.
اهمیت حجابت
...
جملاتی از کاربرد کلمه پرده داری
بدان سکینه عصمت که کرد خرسندش به پرده داری یک عنکبوت بر در غار
به فانوس حمایت شمع ما را پرده داری کن که این نور پریشان را حصاری نیست غیر از تو
نعت سلطان رسل ، آنکه مسیحا به درش پرده داری ست نشسته ز پس شادروان
دری کان در چو بر دلبر گشاید فلک را پرده داری برنشاید
صبا چگونه کند پرده داری حرمی که رازدار ندانند شمع بالین را
کتان طاقتم را پرده داری می کند حسنش رخش درشام خط، ماه سحاب آلوده را ماند
ز پرده داری حفظش چو دیده ماهی شرار، سیر کند بی خطر در آب روان
فقر را از دیده بد پرده داری می کنیم گر به ظاهر در لباس صوف و سنجابیم ما
هر مایه هنجار خام و گفتار سردش باد شمردم و از یاد بردم، بخشایش بر گرفت پیشی یافت و پرده داری بر پرده دری پیشی گرفت. خشنودی بار خدا را بدانچه دستم داد دلش باز جستم بارش از دل برآمد و پای از گل. اینک با کار ساخته و کام پرداخته شکفته روی و آسوده دل راه سپار است و بیابان گذار. امیدوارم این نیک منش از من و یاران من نکاهد، چه جای یاران و من که دشمنان و بد اندیشان ما را نیز خواست خدائی از این خوی خوش و کیش زیبا که مایه رستگاری است و پیرایه آمرزگاری بی بهره و ناکام نخواهد.
ای دریغا که پرده داری دوست داد عادت مرا به پرده دری