پدر و مادر

معنی کلمه پدر و مادر در لغت نامه دهخدا

پدر و مادر. [ پ ِ دَ رُ دَ ] ( اِ مرکب ) اَبوان. والدان.

معنی کلمه پدر و مادر در فرهنگ فارسی

( اسم ) مادر و پدر ابوان والدین .

جملاتی از کاربرد کلمه پدر و مادر

کان در نیویورک از پدر و مادر بئاتریس پاولین و لارنس کان در یک خانواده یهودی متولد شد.
حامد اسماعیلیون زادهٔ ۲۱ اسفند ۱۳۵۵ در کرمانشاه است. پدر و مادر او اهل شهر اراک در استان مرکزی بودند و به‌سبب اشتغال پدر در شرکت نفت به کرمانشاه مهاجرت کردند. حامد اسماعیلیون دورهٔ کودکی و نوجوانی را در همین شهر گذراند و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۹ در دانشگاه تبریز به تحصیل در رشتهٔ دندان‌پزشکی مشغول بود. پس از آن مدتی در گلستان و مازندران و در نهایت به مدت هفت سال در تهران زندگی و کار کرد. اسماعیلیون در سال ۱۳۸۹ به همراهِ خانواده‌اش به کانادا مهاجرت کرد و هم‌اکنون در ریچموندهیلِ کانادا زندگی می‌کند.
خانواده ترنان همیشه با کارهای هنری مخصوصاً تئاتر رابطه داشتند. مادربزرگ (مادری) او یک بازیگر بود و پدر و مادر خود الن نیز به اندازه کافی معروف بودند به‌طوری‌که تصویر مادر او فرانسیس جارمن معمولاً بر روی پوسترها و آفیش‌ها می‌آمد.
یا بَنِی آدَمَ ای فرزندان آدم! لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ شما را فتنه مکناد دیو، و تباهی میفکناد کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ چنان که پدر و مادر شما را بیرون آورد از بهشت یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما می‌برکشید بر سر ایشان جامه ایشان لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما تا بایشان نماید عورتهای ایشان إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ دیو می‌بیند شما را، او و گروه او مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ از آن جای که نمی‌بینید شما او را و جوگ او را إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ ما شیاطین را کردیم أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ (۲۷) هام کاران و یاران و دوستان ایشان که نمی‌گروند.
پدربزرگ و مادربزرگ یا پدرکلان و مادرکلان والدین پدر یا مادر- پدری یا مادری یک شخص هستند. هر موجودی که از طریق روابط جنسی به وجود آمده چهار تا پدر بزرگ و مادربزرگ دارد. هشت تا پدر و مادر پدر بزرگ و مادر بزرگ، شانزده تا پدر بزرگ و مادر بزرگ پدر بزرگ و مادربزرگ و غیره دارد. گرچه براساس شجره نامه تعدادکمتر می‌شود.
تاریخچه وجود اوتیسم در در خانواده، شرایط مشخص ژنتیکی، داشتن پدر و مادر با سن بیشتر، داروهای مشخص تجویز شده، مشکلات در رشد و تکامل پیش از تولد و دوران نوزادی از قبیل مشکلات نوروآناتومی و عوامل محیطی می‌تواند سبب بروز اوتیسم در فرد شود.
کلبی گفت اللَّه تعالی بجای این پسر ایشان را دختری داد که پیغامبری او را بزنی کرد و هفتاد پیغامبر از فرزندان او پدید آمد، و گفته‌اند چهار صد پیغامبر از نسل وی بودند، و گفته‌اند این دختر یونس متّی را دریافت و بسبب وی امّتی عظیم بهدایت حق رسیدند و آن پسر که خضر او را بکشت کافر بود و صلاح پدر و مادر در کشتن وی بود.
ادی برای این که قاتل پدر و مادر خود را پیدا کند، وارد تکن ۳ شد. او در تکن ۴ هم ناپدید بود و هنوز داشت به دنبال قاتل پدر و مادرش می‌گشت.
وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ و فرمود که با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و درویشان نکوکار باشید، و مواسات کنید.
گر بمانند یتیم از پدر و مادر خاک پدر و مادر روحانی دیگر گیرند
نگرانی و اضطراب در این مورد می‌تواند ناشی از دیررسی یا زودرسی بلوغ، احساس خجالت، ناآگاهی یا ترس از شرایط جدید و ناتوانی در تطابق دادن رفتار خود با این شرایط باشد. برای جلوگیری از اضطراب، پدر و مادر یا مربیان باید به‌طور مناسب و شایسته، نوجوان را (قبل از پیدایش علایم ثانویهٔ بلوغ) در جریان مسائل مربوط به تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند.
باتمانقلیچ در واشینگتن بزرگ شده‌است. او همجنسگراست و در این‌باره با نشریاتی مثل اوت مصاحبه داشته‌است. مادر او نجمه باتمانقلیچ نویسنده برجسته کتاب‌های آشپزی و پدر او ناشر است. پدر و مادر او ایرانی هستند و در سال ۱۹۷۹ بعد از انقلاب اسلامی ایران به واشینگتن مهاجرت کردند.
گفتیم آرزو شد او را که شما را ببیند و می‌گفت که می‌خواهم که خداوندگار را بدیدمی. خداوندگار فرمود که خداوندگار را این ساعت نبیند به حقیقت. زیرا آنچ او آرزو می‌برد که خداوندگار را ببینم، آن نقاب خداوندگار بود. خداوندگار را این ساعت بی‌نقاب نبیند؛ و همچنین همه آرزوها و مهرها و محبت‌ها و شفقت‌ها که خلق دارند بر انواع چیزها به پدر و مادر و دوستان و آسمان‌ها و زمین‌ها و باغ‌ها و ایوان‌ها و علم‌ها و عمل‌ها و طعام‌ها و شراب‌ها؛ همه آرزوی حق دارند و آن چیزها جمله نقاب‌هاست. چون ازین عالم بگذرند و آن شاه را بی این نقاب‌ها ببینند، بدانند که آن همه، نقاب‌ها و روپوش‌ها بود. مطلوب‌شان در حقیقت آن یک چیز بود. همه مشکل‌ها حلّ شود و همه سؤال‌ها و اشکال‌ها را که در دل داشتند جواب بشنوند و همه عیان گردد. و جواب حق چنان نباشد که هر مشکل را علی‌الانفراد جدا جواب باید گفتن؛ به یک جواب همه سؤال‌ها به یکباره معلوم شود و مشکل حلّ گردد؛ همچنانک در زمستان هر کسی در جامه و در پوستینی و تنوری در غار گرمی از سرما خزیده باشند و پناه گرفته و همچنین جمله نبات از درخت و گیاه و غیره از زهر سرما بی‌برگ و بر مانده و رخت‌ها را در باطن برده و پنهان کرده تا آسیب سرما برو نرسد؛ چون بهار جوابِ ایشان به تجلّی بفرماید جمله سؤال‌های مختلف ایشان از احیا و نبات و موات به یکبار حل گردد و آن سبب‌ها برخیزد و جمله سر برون کنند و بدانند که موجب آن بلا چه بود. حق تعالی این نقاب‌ها را برای مصلحت آفریده‌است که اگر جمال حق بی‌نقاب روی نماید ما طاقت آن نداریم و بهره‌مند نشویم؛ بواسطه‌ی این نقاب‌ها مدد و منفعت می‌گیریم. این آفتاب را می‌بینی که در نور او می‌رویم و می‌بینیم و نیک را از بد تمییز می‌کنیم و درو گرم می‌شویم و درختان و باغ‌ها مثمر می‌شوند و میوه‌های خام و ترش و تلخ در حرارت او پخته و شیرین می‌گردد؛ معادن زر و نقره و لعل و یاقوت از تأثیر او ظاهر می‌شوند، اگر این آفتاب که چندین منفعت می‌دهد به وسایط، اگر نزدیک‌تر آید هیچ منفعت ندهد بلک جمله‌ی عالم و خلقان بسوزند و نمانند. حق تعالی چون بر کوه به حجاب تجلّی می‌کند او نیز پر درخت و پرگل و سبز آراسته می‌گردد و چون بی‌حجاب تجلّی می‌کند او را زیر و زبر و ذرّه ذرّه می‌گرداند فَلَّمَا تَجَلّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکاًّ. سایلی سؤال کرد که «آخر در زمستان نیز همان آفتاب هست!» گفت «ما را غرض اینجا مثال است امّا آنجا نه جمل است و نه حمل، مثل دیگر است و مثال دیگر هرچند که عقل آن چیز را به جهد ادراک نکند اما عقل جهد خود را کی رها کند؟ و اگر (عقل) جهد خود را رها کند آن عقل نباشد، عقل آن است که همواره شب و روز مضطرب و بی‌قرار باشد از فکر و جهد و اجتهاد نمودن در ادراک باری، اگرچه او مدرک نشود و قابل ادراک نیست. عقل همچون پروانه است و معشوق چون شمع هر چند که پروانه خود را بر شمع زند بسوزد و هلاک شود امّا پروانه آن است که هرچند برو آسیب آن سوختگی و الم می‌رسد از شمع نشکیبد و اگر حیوانی باشد مانند پروانه که از نور شمع نشکیبد و خود را بر آن نور بزند او خود پروانه باشد و اگر پروانه خود را بر نور شمع می‌زند و پروانه نسوزد آن نیز شمع نباشد. پس آدمی که از حق بشکیبد و اجتهاد ننماید او آدمی نباشد و اگر تواند حق را ادراک کردن آن هم حق نباشد. پس آدمی آن است که از اجتهاد خالی نیست و گِرد نور جلال حق می‌گردد بی‌آرام و بی‌قرار و حق آن است که آدمی را بسوزد و نیست گرداند و مدرک هیچ عقلی نگردد.
اوغولی در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۹۶۶ در ایسوکو، ایالت دلتا (ناحیه غرب میانه در آن دوره) در خانواده کشیشی آر او اوغولیری بدنیا آمد. بعد از آن پدر و مادر او از هم جدا می شوند و اوغولی بعد از جدایی مادر و پدرش در زمان کوتاهی تصمیم به مهاجرت می گیرد و بعد از آن به پاریس مهاجرت می کند.
«وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ» و نوازنده بود و نیکوکار با پدر و مادر خویش، «وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا» (۱۴) و جباری نابخشاینده نبود و نه عاصی «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ» و سلام بر یحیی «یَوْمَ وُلِدَ» آن روز که زادند «وَ یَوْمَ یَمُوتُ» و آن روز که میرد. «وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا» (۱۵) و آن روز که بر انگیزانند وی را زنده.
برتولد اشتاوفنبرگ فرزند ارشد آلفرد شنک گراف فون اشتافنبرگ و کارولین فون اوکسیل گیلنبند بود. او در یک خاندان اشرافی کاتولیک قدیمی و مشهور در جنوب آلمان به دنیا آمد. پدر و مادر او آخرین نسل صاحب مقام مارشال عالی رتبه دربار پادشاهی وورتمبرگ بودند. چندین پروسی معروف از جمله، آگوست فون گنایزنائو بزرگ از اجداد آنها هستند.