پخته کاری

معنی کلمه پخته کاری در لغت نامه دهخدا

پخته کاری. [ پ ُ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) چگونگی و کیفیت و حال پخته کار.

معنی کلمه پخته کاری در فرهنگ فارسی

چگونگی و کیفیت حال پخته کار.

جملاتی از کاربرد کلمه پخته کاری

گفته اند از تو که بر ساده دلان بخشایی پخته کاری ست که ما را طمع خامی هست
چو بود این طفل در کار جهان خام جهان بر پخته کاری یافت آرام
گریز از طرز جمهوری غلام پخته کاری شو که از مغز دو صد خر فکر انسانی نمی آید
طریق پخته کاری را ندانند به خامی میوه از باغت فشانند
سخن سنجی، جوانی، پخته کاری ز هر رسم آگهی، کامل عیاری