پایه گاه

معنی کلمه پایه گاه در لغت نامه دهخدا

پایه گاه. [ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) پایگاه. رجوع به پایگاه شود.

معنی کلمه پایه گاه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- جای پا قدم . ۲- جانب پای طرف پای مقابل سرگاه . ۳- درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه . ۴- پیشگاه تخت مسند . ۵- پایاب . ۶- پایه اساس . ۷- جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه. ۸- جای محل. ۹- آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل . ۱٠- مزد حق القدم . ۱۱- اصل و نسب. یا اهل پایگاه.اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی . محل و جای برای فرود آمدن هواپیما ( مخصوصا هواپیماهای نظامی ) .

جملاتی از کاربرد کلمه پایه گاه

سرکه بی شور تو شد پایه گاه نقمت دل که بی مهر تو شد مایه خوف و خطر است
ترا بپایه من کی سخن رسد که بود همت ز سایه من ساز پایه گاه سخن