پای ستور

معنی کلمه پای ستور در لغت نامه دهخدا

پای ستور. [ ی ِ س ُ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قوائم حیوان :
نه مطرب که آواز پای ستور
سماع است گر عشق داری و شور.
|| نام سازیست و آن کمینه ترین سازها باشد. ( برهان ) ( جهانگیری ).

معنی کلمه پای ستور در فرهنگ فارسی

( اسم ) هر یک از قوایم چارپایان . ۲- نام سازیست و آن کمینه ترین سازها باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه پای ستور

نه مطرب که آواز پای ستور سماع است اگر عشق داری و شور
سر مرد در زیر پای ستور ز بس کشته نایافته جای گور
بسا کشورا کان به پای ستور بکوبند و گردد به جوی آب شور
به خاک پای ستور تو ماه مشتاق است به آب دست تو بر عاشق است و مُفتَتَنَ است
چه مایه فتاده به پای ستور کفن جوشن و سینهٔ شیر گور
دو پای ستور دلاور گرفت کشید و نگون شد زواره شگفت