پارانشیم

پارانشیم

معنی کلمه پارانشیم در لغت نامه دهخدا

پارانشیم. ( فرانسوی ، اِ ) نسج سلولی نرم و اسفنجی که در برگها و ساقه های نازک و میوه ها فواصل قسمتهای الیافی را پر میکند.

معنی کلمه پارانشیم در فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - بخش فعال اعضای غده ای . ۲ - نسج سلولی نرم و اسفنجی که در برگ ها، ساقه های جوان و میوه ها فواصل قسمت های الیافی را پر می کند، بافت اسفنجی .

معنی کلمه پارانشیم در فرهنگ عمید

بافت سلولی نرم و اسفنجی که در برگ ها و ساقه های نازک گیا هان و میوه ها فواصل قسمت های الیافی را پر می کند.

معنی کلمه پارانشیم در فرهنگ فارسی

بافت، نسیج، بافت اسفنجی، بافت اصلی گیاهها
( اسم ) ۱ - بخش فعال اعضای غده یی . ۲ - نسج سلولی نرم و اسفنجی که در برگها ساقه های جوان و میوه ها فواصل قسمتهای الیافی را پر میکند بافت اسفنجی .
نسج سلولی نرم و اسفنجی که در برگها و ساقه های نازک و میوه ها فواصل قسمتهای الیافی را پر می کند

معنی کلمه پارانشیم در دانشنامه عمومی

پارانشیم یا نرماکنه به طور خلاصه یعنی سلول های عامل. پارنشیمای بافت گیاهی عموماً نرم و نسبتاً نامشخص است که فاصلهٔ میان بافت های دیگر را پر می کند و کلمه نرماکنه نیز ناظر بر همین معناست. در بافت های جانوری، سلول های عامل هر اندام ( سوای سلول های زمینه ای و حمایتی ) را پارنشیمای آن اندام گویند.
واژه پارانشیم از ریشه یونانی παρέγχυμα - parenkhuma بمعنی ذات و جرم اصلی هر چیز و تنه و ماده احشایی برای شرح و توضیح جوهره و بن مایه یک ماده یا بافت، استفاده می گردد. این واژه نه تنها در سلولهای گیاهی، بلکه در سلول و بافت جانوری و بافت زمینه هم کاربرد فراوان دارد.
پارانشیم یک ارگان ( اندام ) جانوری، بخش عملگر و کارای آن به شمار می آید و نقطه مقابل استروما می باشد چراکه استروما ساختار یک بافت پیوندی را در یک اندام تعریف می کند که به عنوان بستره، پارانشیم را حمایت می کند. در سرطان، پارانشیم همان یاخته های جهش یافته از یک ریشه و مبدأ را شامل می گردد حال آنکه استروما، بافت پیوندی و سلولهای آن است که این پارانشیم را احاطه کرده است. در بافت شناسی پستانداران، سه لایه ساختاری برون پوست ( اکتودرم ) ، درون پوست ( اندودرم ) و در میان این دو میان پوست ( مزودرم ) قرار دارد. با توجه به این سه لایه بنیادی، پارانشیم بیشتر اندامها یا از برون پوست ( مغز و پوست از این لایه به وجود می آیند ) بوده یا از درون پوست ( ششها و کبد و اعضای گوارشی از این لایه به وجود می آیند ) می باشند. پارانشیم تعداد کمی از اندامها مانند کلیه و قلب، از میان پوست تشکیل می گردد درحالیکه استرومای تمامی ارگانها از میان پوست به وجود می آیند.
• پارانشیم چند اندام مختلف:
سلولهای پارانشیمی، سلولهایی با دیواره نازک و سلولزی دارند و بسیار بزرگ هستند دارای فضای بین سلولی زیاد می باشند. از نوع بافت زمینه می باشند که تنه و جسم اصلی بیشتر ساختارهای غیر چوبی ( گاهی دیواره های سلولی آن ها چوبی می شود ) در گیاهان را شامل می گردد. بعضی از سلول های این بافت می توانند کلروپلاست داشته باشند و فتوسنتز انجام دهند که به آن ها کلرانشیم می گویند ( مثل سلول های میانبرگ ) بعضی دیگر از سلول های این بافت می توانند موادی را در خود ذخیره کنند مثل بافتی از سیب زمینی که نشاسته را در خود ذخیره می کند. بعضی از سلول های بافت پارانشیم می تواند موادی را ترشح کنند. در ضمن این سلول ها دارای لان می باشند

معنی کلمه پارانشیم در دانشنامه آزاد فارسی

پارانْشیم (parenchyma)
بافتی گیاهی، متشکل از یاخته های کم تراکم و کمابیش کروی، با دیواره های سلولزی نازک. پارانشیم غالباً نقشی تخصصی ندارد، ولی معمولاً به مقدار فراوانی در گیاه یافت می شود و بافت زمینه را تشکیل می دهد. پارانشیم معمولاً فضاهای میان یاخته ای بسیاری دارد.

معنی کلمه پارانشیم در ویکی واژه

بخش فعال اعضای غده‌ای.
نسج سلولی نرم و اسفنجی که در برگ‌ها، ساقه‌های جوان و میوه‌ها فواصل قسمت‌های الیافی را پر می‌کند، بافت اسفنجی.

جملاتی از کاربرد کلمه پارانشیم

انترستیس یک فضای پر از سیال مجاور است که بین یک مانع ساختاری مانند دیواره سلولی یا پوست و ساختارهای داخلی مانند اندام‌ها، از جمله عضلات و سیستم گردش خون موجود است. مایع در این فضا - یعنی مایع بینابینی که متشکل از مایع خارج سلولی و حلال‌های آن است - به سیستم لنفی تخلیه می‌شود. محفظه بینابینی متشکل از بافت‌های اتصال دهنده و حمایت‌کننده درون بدن است که ماتریکس خارج سلولی نامیده می‌شوند که خارج از خون و رگ‌های لنفاوی و پارانشیم (نرم‌آکنه) اندام قرار دارند.