پادشاه علی

معنی کلمه پادشاه علی در لغت نامه دهخدا

پادشاه علی. [ دْ / دِ ع َ ] ( اِخ ) چون حسام الدوله اردشیرحکمران رستمدار هزاراسپ را بقتل آورد حکومت ولایت رویان به پادشاه علی داد و هنوز مدتی از حکومت پادشاه علی نگذشته بود که بر آن شد تا زرین کمربن جستان بن کیکاوس را که جوانی نو رسیده بود بحکومت موروث رساند و در رویان مستقر سازد اما این معنی موافق طبع اعیان رویان نیفتاد و خلاف آغاز کرده بیستون نامی را بحکومت برگزیدند و پادشاه علی را بزخم زوبین از میان برداشتند. رجوع به صفحه 103 و 104 حبیب السیر ج 2 شود.

معنی کلمه پادشاه علی در فرهنگ فارسی

چون حسام الدوله اردشیر حکمران رستمدار هزار اسپ را بقتل آورد حکومت ولایت رویان به پادشاه علی داد .

جملاتی از کاربرد کلمه پادشاه علی

کی گدا از درش رود محروم چون بود پادشاه علی ولی
بخوان، ملک القراء! از کلام ربی الاعلی، از بهر ارشاد سالکان جاده ای را که:« قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله». ملک جلیل، واهب جزیل دارای جهان، دانای نهان، خالق جزو و کل، رازق خار و گل، پادشاه علی الاطلاق، مالک الملک باستحقاق، از بهر زنده کردن مرده دلان و تازه کردن پژمرده دلان، چنین می فرماید که:« قل یا عبادی» قل: بگو ای محمد که قال ترا حلال است که قال تو از حضرت جلال است: