پادشاه روم
معنی کلمه پادشاه روم در لغت نامه دهخدا

پادشاه روم

معنی کلمه پادشاه روم در لغت نامه دهخدا

پادشاه روم. [ دْ / دِ هَِ ] ( اِ مرکب ) هرقل. ( دهار ). || سلطان روم. سزار. رجوع به هراکلید و هراکلیوس شود.

معنی کلمه پادشاه روم در دانشنامه عمومی

پادشاه روم ( لاتین: rex Romae ) فرمانروای پادشاهی روم بود. طبق اسطوره شناسی روم، اولین پادشاه روم رومولوس بود که این شهر را در سال ۷۵۳ قبل از میلاد بر روی تپه پالاسیوم بنا کرد. گفته می شود که هفت پادشاه افسانه ای تا سال ۵۰۹ قبل از میلاد بر روم حکومت می کردند، زمانی که آخرین پادشاه سرنگون شد. این پادشاهان به طور متوسط ۳۵ سال حکومت کردند.

جملاتی از کاربرد کلمه پادشاه روم

گفته می‌شود که یک پیشگویی در روم وجود داشته که رومیان هرگز ایران را فتح نمی‌کنند، مگر اینکه یک شاه رومی به آنجا حمله کند. به هر حال ممکن است سزار به دنبال این بوده تا سنا او را به عنوان شاه روم به رسمیت بشناسد و این شایعه توسط خود او - یا توسط مخالفانش برای متهم کردن او به اینکه به دنبال پادشاهی است - ایجاد شده باشد. برخی معتقدند نوشته‌های مربوط به جاه طلبی سزار برای بر تخت‌نشینی به عنوان پادشاه روم پس از به قتل رساندن او، و توجیه این کار جعل شده‌اند. منابع باستانی دربارهٔ اینکه آیا ایران نقشی در ترور سزار داشت یا نه، خاموشند و چیزی نمی‌گویند.
با حریف سفله نتوان خورد می گرچه باشد پادشاه روم و ری
از جانب دگر خلف پادشاه روم از پایبوس او سر خود سود بر سحاب
ابوالعینا گفت: قاصد پادشاه روم نزد متوکل آمده بود. روزی با او بنشستم و شراب آوردند. وی گفت: چگونه است که در کتاب شما مسلمانان شراب و گوشت خوک حرام گشته است اما شما یکی از این دو را عملی می کنید و دیگری را نه؟ گفتمش، من شراب نمی خورم. این معنی از کسی پرس که خورد.