وحشت زده

معنی کلمه وحشت زده در فرهنگ عمید

وحشت یافته، ترسیده.

معنی کلمه وحشت زده در فرهنگ فارسی

( صفت ) ترسیده وحشت یافته : کلارا و بهرام در گوش. بالای اطاق مثل دو جوجه کز کرده و با چشمهای وحشت زده مادر را می پاییدند... )

جملاتی از کاربرد کلمه وحشت زده

هیو جکمن در نقش رادریک «ردی» سنت جیمز، یک موش صحرایی حیوان خانگی وحشت زده اما تنها، که در یک آپارتمان کنزینگتون با یک خانواده ثروتمند انگلیسی زندگی می‌کند. او توسط سید به توالت می‌رود و وارد فاضلاب می‌شود.
به هر روی پیشروی مردم، دربار را وحشت زده کرد و کوشش کامران میرزا نایب‌السلطنه برای آرام کردن مردم حاصلی نداشت. به‌طوری‌که وعده‌های او به نیابت از شاه که «فرنگی‌ها را بیرون می‌کنیم» یا دستخط شاه خطاب به وی که اعلام می‌داشت،
تو بدآموز به صحرا شده ای چون مجنون ورنه وحشت زده را گوشه دل جای خوشی است
اعضای گروه مشغول ویرایش و کامل کردن میکس‌های پایانی آهنگ «بدرخش ای الماس مجنون» بودند[ی ۸] که در این هنگام یک مرد چاق با ابروان و موهای تراشیده وارد اتاق شد، در دستان او یک کیسه پلاستیکی بود. واترز که مشغول کار در استودیو بود در ابتدا او را نشناخت، ریچارد رایت هم هویت او را تشخیص نداد، حدس زد که از دوستان واترز باشد و با او کاری دارد، اما پس از لحظه‌ای متوجه شد که او سید برت است. گیلمور هم حدس زد که وی از کارکنان ئی‌ام‌آی رکوردز است و نیک میسن هم نتوانست او را به جای آورد و هنگامی که گیلمور به او گفت، او وحشت زده شد.
در طول راه چندین نفر از دیدن خودرو وحشت زده شدند. برخی حتی فکر می‌کردم که دو پسر جوان و یک زن با صدای خش خش سوار بر کالسکه بی اسب، تنها می‌تواند کار شیطان باشد. داستان سفر، همان‌طور که برتا بنز می‌خواست، تبلیغات زیادی کرد. رانندگی یک رویداد کلیدی در توسعه فنی خودرو بود. زوج‌های پیشگام در رانندگی پس از برتا بنز، چندین مورد را جهت بهسازی خودرو ارائه کردند. او هر چیزی که در طول سفر اتفاق افتاده بود را گزارش داد، و پیشنهادهای مهمی از جمله دندهی اضافه برای بالا رفتن از تپه‌ها، و لنت‌های ترمز برای بهبود قدرت ترمز ارائه داد. سفر او به صنعت خودرویی رو به رشد ثابت کرد که تست رانندگی برای بیزینس آن‌ها لازم و ضروری است.
در یک آشپزخانه، یک آشپز سعی می کند یک پیشخدمت را ببوسد، و او با تعجب یک پشته کامل بشقاب را می اندازد. آشپز وحشت زده با شنیدن آمدن گارسون، در کمد پنهان می شود. سرش را بیرون می آورد تا اعتراض پیشخدمت در مورد بشقاب های شکسته را بشنود و پیشخدمت در کمد را محکم می بندد. سر آشپز، که هنوز زنده است، جدا می شود و شروع به سرزنش سرآشپز حیرت زده می کند.سرآشپز سعی می کند سر سخنگو را از بین ببرد، اما از او فرار می کند و به طرز جادویی مکان های اطراف اتاق را تغییر می دهد. سرانجام سرآشپز سر را داخل کمد می اندازد و آشپز دوباره یک تکه بیرون می آید. آشپز به عنوان انتقام، سر پیشخدمت را تمیز جدا میکند، جسد را به کناری پرت می کند و با خوشحالی می رقصد.
آنها با هم به کافه ای می‌روند تا مرد خودش راه آلبانی را بپرسد و کودک را با خود ببرد ولی چند پلیس مرزی به کافه می‌آیند و کودک وحشت زده به خیابان می‌رود. پیرمرد او را در طرف دیگر خیابان می‌یابد و باهم به سمت مرز کوهستانی حرکت می‌کنند.
با نابودی سائورون نیروهایش همچون حشرات وحشت زده متفرق شدند و مردمان غرب با خشم آن‌ها را از بین می‌بردند. گندالف پیروزی حامل حلقه و نابودی سائورون را اعلام کرد و برای بار سوم بر گواهیر سوار شد تا بدنبال فرودو و سام بگردد که اگر هنوز زنده باشند آن‌ها را از خطر آتش‌فشان نجات دهد. گندالف باور داشت که آن‌ها زنده‌اند پس آن‌ها را در کوهپایهٔ آتشفشان بر روی صخره‌ای یافت. مأموریت بزرگ به پایان رسیده بود.
دل وحشت زده از سینه کجا یاد کند؟ چه خیال است که گوهر به صدف واگردد؟
از نافه خبر آهوی رم کرده ندارد وحشت زده را از دل شیدا خبری نیست
این نکته بگفت و شد شتابان وحشت زده روی در بیابان
هر چند ز بی بال و پری خانه نشینیم چون آهوی وحشت زده در دامن دشتیم
در یک صبح زود در ماه نوامبر، دوربال، پی‌یر و ویکس، لباس‌های سیاه پوشیدند و دستکش به دست کردند و با آرایش سیاه نظامی، در چمن‌ها سینه خیز حرکت کردند تا زمانی که شیلر می‌خواست روزنامه‌ها را بردارد به او حمله کنند. با این حال، با عبور یک ماشین وحشت زده شدند و مأموریت را لغو کردند.
آهوی چشم غزالان زرمیدن استاد دل وحشت زده با من نشود رام هنوز
وقت ارباب دل آشفته به مویی گردد صید وحشت زده آواره به هویی گردد