( وجبة ) وجبة. [ وَ ب َ ] ( ع مص ) سقوط کردن و افتادن بر روی زمین. ( اقرب الموارد ). به یک بار افتادن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و در تاج العروس آمده که وزن فعله در اینجا برای مره واحده نیست بلکه مصدر است مانند وجوب. ( اقرب الموارد از تاج العروس ). || افتادن با صدای شدید. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || یک بار خوردن در شبانه روزی و یا خوردن هر روز به وقتی معین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوردن به روز یک بار. ( المصادر زوزنی ): هو یأکل الوجبة؛ ای یأکل فی الیوم و اللیل مرة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، وجبات. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || وجوب. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وجوب شود. || ( اِ ) بانگ چیزی که می افتد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). شکوخیدگی یا بانگ برفتنده. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه وجبه در فرهنگ فارسی
سقوط کردن و افتادن بر وری زمین یا یکبار خوردن در شبانه روزی و یا خوردن هر روز بوقتی معین
جملاتی از کاربرد کلمه وجبه
مستی خارج از اندازه که بر باد دهد موزه وجبه و دستار مرا خوش نبود