واریختن

معنی کلمه واریختن در لغت نامه دهخدا

واریختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) ریختن. || باز ریختن. دوباره ریختن. واریز کردن.
- واریختن حساب را ؛ تفریغ حساب کردن با کسی. معلوم کردن حق هر یک از شریکین متعاملین. ( یادداشت به خط مؤلف ).

معنی کلمه واریختن در فرهنگ عمید

خراب شدن و ویران شدن، از هم پاشیدن.

معنی کلمه واریختن در فرهنگ فارسی

ریختن، واریزکردن، وارثی کردن حساب برای بدهکار
(مصدر ) ۱ - مجددا ریختن باز ریختن . ۲ - ریختن . یا وا ریختن حساب . تفریغ حساب کردن با کسی واریز کردن حساب .

جملاتی از کاربرد کلمه واریختن

بر نمی تابد دلم، می بایدش واریختن می خورم چون دلو اگر آبی ز چاه دیگران