هاملت

معنی کلمه هاملت در لغت نامه دهخدا

هاملت. [ ل ِ ] ( اِخ ) هملت. نام قهرمان تراژدی معروف شکسپیر شاعر و درام نویس مشهور انگلیسی است. طبق اساطیر دانمارک هاملت پسر پادشاه دانمارک بود که وی به دست برادر خود کلادیوس در نهان کشته شد. کلادیوس مملکت آنها را تصرف نمود و با زن وی ازدواج کرد. شکسپیر این داستان را به صورت تراژدی به نظم کشید. ( از قاموس الاعلام ترکی ) ( ازدایرة المعارف بریتانیکا ) ( از فرهنگ فارسی معین ).
هاملة. [ م ِ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ هامل. رجوع به هامل شود.
هاملة. [ م ِ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث هامل : ماشیة هاملة؛ ستور به چرا گذاشته شده بی نگهبان. ج ، هوامل. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه هاملت در فرهنگ فارسی

نمایشنامه ای بقلم شکسپیر و موضوع آن سرگذشت غم انگیز هملت شاهزاده جوان دانمارکی است . پدرش پادشاه دانمارک بدست برادر خود کلادیوس در نهان کشته شد و کلادیوس تاج و تخت و همسر برادر را غصب کرد . هملت از این راز آگاه می شود و بخونخواهی پدر کمر می بندد و در راه انتقام نامزد عزیز خود را رها می سازد و او از غصه خود را غرق میکند و سرانجام هاملت و کلادیوس هم بکام مرگ میافتند . شکسپیر در این نمایشنامه روح مردد و افسرده هملت جوان را استادانه مجسم میسازد قدرت بیان او در توصیف صحنه های هیجان انگیز هملت این نمایشنامه را در ردیف بزرگترین شاهکارهای ادبیات جهان قرار داده است .

جملاتی از کاربرد کلمه هاملت

ایوانف، مرد متأهل سی و هشت ساله‌ای است که ظاهراً به دلیل افسردگی اخیر خود، رفتارهایش از چارچوب هنجارهای متعارف خارج شده‌اند: او علناً با بی‌اعتنایی نسبت به همسر جوان اما به شدت بیمار خود (مبتلا به سل) و رفت‌وآمدهایش به خانهٔ لیبیدف و مصاحبت با ساشا دختر جوان این خانواده، عملاً موضوع بدگویی ساکنان وراج شهر شده است. از سوی دیگر، از آنجا که فردی اهل مطالعه است و آشنایی محدودی با ادبیات و فلسفه دارد، در تصور خویش با نگاهی انتقادی، هذیان‌گویی‌های آشفته خود را شبیه به هاملت می‌بیند: از قماش افرادی که در عین نارضایتی از خود، تلقی و احساسی قهرمانانه از خویش دارند.