هاشمی

معنی کلمه هاشمی در لغت نامه دهخدا

هاشمی. [ ش ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 105 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 5 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به جیرفت. سکنه آن 12 نفرند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
هاشمی. [ ش ِ ] ( اِخ ) نام یکی از طوایف ده گانه سکنه آمل. ( ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 61 ).
هاشمی. [ ش ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به هاشم که جد عبداﷲ و پدر عبدالمطلب و پسر عبدمناف بود. ( الانساب سمعانی ) ( آنندراج ). کسی که از نژاد هاشم جد پیغمبر اسلام باشد. ( ناظم الاطباء ) :
می لعل پیش آورم هاشمی
ز خُمّی که هرگز نگیرد کمی .فردوسی ( شاهنامه ص 2067 ).- پیغمبر هاشمی ؛ پیغمبر اسلام :
به تازی یکی نامه پاسخ نوشت
پدیدار کرد اندر او خوب و زشت
ز جنی سخن گفت و از آدمی
ز گفتار پیغمبر هاشمی.( شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2974 ).- خال هاشمی ؛ قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان. ( یادداشت مؤلف ).
- رسول هاشمی ؛ پیغمبر اسلام :
گر مدیح و آفرین شاعران بودی دروغ
شعر حسان بن ثابت کی شنیدی مصطفی
بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه
کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری.منوچهری. || منسوب به بطن بنی هاشم از قبیله قریش. || نام قسمی حلوا : و اغلب حلواهای نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و اباها و طبیخهای نافع هم خلفای بنی عباس نهادند. ( نوروزنامه ). || وزنی است معادل 11520 مثقال. ( یادداشت مؤلف ).
- کر هاشمی ؛ ثلث کر معدل باشد، یعنی بیست قفیز و آن را کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند. ( یادداشت به خط مؤلف ).
هاشمی. [ ش ِ ] ( اِخ ) مکنی به ابومحمد. رجوع به عبدالصمدبن علی... هاشمی شود.
هاشمی. [ ش ِ ] ( اِخ ) مکنی به ابومحمد. رجوع به ابومحمد هاشمی شود.
هاشمی. [ ش ِ ] ( اِخ ) علی احمدخان. کتابی به نام مخزن الغرائب در تاریخ شعراء تألیف کرد. این کتاب یکی از مآخذ و منابع هرمان آته خاورشناس آلمانی در تألیف مقاله مفصل خود به عنوان «ادبیات جدید فارسی » که در مجله دوم کتاب «اساس فقه اللغه ایرانی »در فصل ادبیات به چاپ رسیده بوده است. ( احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی چ 1319 ج 3 صص 878-879 ).
هاشمی. [ ش ِ ] ( اِخ ) از سادات قم و محرر محکمه شرع بود. آذر بیگدلی در ردیف شعرای قم نام وی را آورده است و می نویسد: «از سادات آن دیار و به شیوه زهد و تقوی معروف و در محکمه شرع محرر بوده.» ( آتشکده آذر چ مؤسسه نشر کتاب ص 245 ).

معنی کلمه هاشمی در فرهنگ عمید

هریک از افراد خاندان هاشم.

معنی کلمه هاشمی در فرهنگ فارسی

خواجه هاشم از سادات بخارا و شیخ الاسلام آن دیار و از شعرای قرن نهم هجری است .
(صفت ) ۱- منسوب به هاشم (مطلقا ). ۲- منسوب به هاشم بن عبد مناف پدر عبدالمطلب وجدعبدالله .یا پیغمبرهاشمی . محمدصلی الله علیه و آله بن عبدالله : ( زجنی سخن گفت و از آدمی زگفتار پیغمبر هاشمی . ) (شا ) یاخال هاشمی . قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان . یا ۳- (اسم ) قسمی حلوا : (( و اغلب حلواهائ نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و ابها و طبیخهای نافع هم خلفائ بنی عباس نهادند. ) ) ۴- وزنی است معادل ۱۱۵۲٠ مثقال . یا کر هاشمی . ثلث کر معدل باشد یعنی بیست قفیز و آنرا کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند.

جملاتی از کاربرد کلمه هاشمی

شیخ الاسلام گفت: که بوالحسین هاشمی گوید: که من حاضر بودم که یکی از جنید پرسید: که دل کی خوش بود؟ گفت آنوقت: کی او در دل بود.
پدر حیدر (ع) و هاشمی گوهرم برادر حسن (ع) فاطمه (س) مادرم
کنون بنگر این هاشمی زاد را دلیر و جوانمرد و آزاد را
رئیس مجلس خبرگان ایران، در این سخنان با اشاره به اینکه حکومت پول و نیرو دارد و می‌تواند در خیابان آدم جمع کند ولی گروه مقابل یک عده استاد، دانشجو، کارگر، مدیر، صنعت‌گر هستند، تأکید کرده است که «درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند». اکبر هاشمی رفسنجانی تصریح کرده است: «انقلاب ما براساس اسلام و قران بود اما برخی اصولگرایان این صحبت‌ها را قبول ندارند و فکر می‌کنند، رأی مردم زینتی است.»
رگ هاشمی غیرت حیدری همان گوهر و فر نام آوری
با وقوع بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا به‌وسیله دانشجویان پیرو خط امام در آبان ۱۳۵۸، هاشمی از آن به‌عنوان «یکی از بزرگ‌ترین اقدامات سازنده در تاریخ کشور» یادکرد. با این‌حال او در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب در یک مصاحبه گفت که با توجه به تجارب این سال‌ها «گروگان‌گیری اشتباه بود.»
سخن های پیغمبر هاشمی پر از خرمی ساخت روی زمی
دوطفل خود آن هاشمی زاد گرد به بر خواند پنهان به قاضی سپرد
بدو گفت کاین هاشمی را ببر به بام و ز پیکرش برگیر سر
توهین نماینده کهگیلویه و عضو جبهه پایداری که خود را «سید و لرتبار» معرفی کرد جنجالی‌ترین بخش نشست صبح دوشنبه بود و در داخل و خارج از مجلس با واکنش‌های تند و مخالفت‌آمیزی روبرو شد اما چندی بعد و به دنباله این سخن مهدی هاشمی دادگاهی شد و به زندان افتاد!
ای دریغ آن هاشمی ماه منیر کز فراز آسمان آمد به زیر
این کشور به شکل رسمی زیر سلطه فلسطین تحت قیومیت بریتانیا بود ولی عملاً سیستم کاملاً مجزایی داشت. در سال ۱۹۴۶ این کشور کاملاً مستقل گردید و به امارت اردن هاشمی تغییر نام داد.
دو سال پس از انقلاب فرهنگی ایران در اردیبهشت ۱۳۶۱، به پیشنهاد هاشمی رفسنجانی و با حمایت روح‌الله خمینی دانشگاه آزاد اسلامی تأسیس گردید. برخی از افراد سیاسی ارشد جمهوری اسلامی از جمله احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی عضو هیئت امنای آن بودند.
صبح روز بعد جلسه برگزار شد. با این‌که به‌صورت رسمی علی مشکینی رئیس مجلس خبرگان بود، در بیشتر اوقات نائب رئیس مجلس، اکبر هاشمی رفسنجانی، جلسه را مدیریت و رهبری می‌کرد. جلسه با آوردن وصیت نامه مهر و موم شده‌ای در گاوصندوق توسط رفسنجانی رسماً آغاز به کار کرد. پس از آنکه احمد خمینی به دلیل اندوه از خواندن وصیت‌نامه امتناع ورزید، رئیس‌جمهور وقت سید علی خامنه‌ای، وصیت‌نامه را در میان گریه‌های نمایندگان قرائت کرد. خواندن ۳۵ صفحه از وصیت نامه حدود دو و نیم ساعت به طول انجامید.
خاتم پیغمبران یعنی رسول هاشمی نام او را می کند باد صد زبان تکرار گل
نیست از شرع نبی هاشمی دورتر از فلسفی یک آدمی
سید علی خامنه‌ای و اکبر هاشمی رفسنجانی و محمدرضا مهدوی کنی که می‌خواستند از این ائتلاف نامزد شوند، چون معاون وزارت‌خانه شده‌بودند نتوانستند. البته بنی‌صدر از سمتش استعفا کرد تا نامزد شود.
این مجله در دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ به مرکزی برای ارائه و انتشار آرای روشنفکری و ادبیات و هنر مستقل از حکومت بدل شد. مسعود بهنود نیز در این نشریه مطلب می‌نوشت جایی که هاشمی رفسنجانی را «سردار سازنده‌گی» و «تالی امیرکبیر» و رهبر نظام را «ستون خیمه» می‌نامید. به گفته فرج سرکوهی، تنها کسی که حق داشت در این مجله در مورد مسائل حاد ایران بنویسد مسعود بهنود بود.