معنی کلمه نونیاز در لغت نامه دهخدا
ابجد عشق مجازاز نونیازان خوشنماست
پیر گشتی واگذار این بازی طفلانه را.صائب ( از آنندراج ). || در تصوف ، سالک مبتدی. ( برهان قاطع ). سالکی که تازه مرید کسی گردد. ( انجمن آرا ) :
نونیازم من و بس از تو ببینم ای عمر
که تو کوتاهی و من فکر درازی دارم.هدایت.