نورالانوار
معنی کلمه نورالانوار در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- روشنایی روشناییها ۲ ٠- حق تعالی .
جملاتی از کاربرد کلمه نورالانوار
... به خاطر نوع تابش آفتاب بر این سرزمین، منظره ساکن نمیماند و دایم از رنگی به رنگ دیگر تغییر و تنوع مییابد، این دگرگونی منظره واحد در تابش نوری که هر دم رنگ و حجم دیگری به قاب تماشا میدهد، نگاه ایرانی را بر نور به عنوان عنصر خلاق و نیرویی آفرینشگر متمرکز کردهاست. از جهان اساطیری به این سو، خورشید در این سرزمین، گاه در قلب آیین مهرپرستی و زمانی چون نماد آتش در کیش زردشتی، سپس در قرون تاریخی به مثابه نورالانوار عرفانی بر بینش ایرانی روشنی افکندهاست…
از آن خوانیم او را نورالانوار که اسماء را مسما شد در آثار
عبدالصمد توداری در کتاب نورالانوار میگوید پالنگان در قدیم پایتخت یکی از خانهای مغول بوده است و شهری آباد و پر رونق، البته روشنترین دوران پالنگان برمیگردد به دوران صفویها؛ «صدیق صفیزاده» در کتاب کرد و کردستان چنین میگوید: در آن دوران سه نفر با نامهای محمد بیگ، غیبالله بیگ و امیر اسکندر پالنگانی در پالنگان حکمرانی میکردند و قلعههای دیوزناو، مروارید، عین، نشور، پیلانه زیر سلطهٔ این افراد بوده است، از آن پس تاکنون شهر پالنگان از رونق افتاده و به صورت یک روستای بزرگ باقی مانده است.
او شدت و ضعف موجودات را در شدت و ضعف نورانیت آنها میداند نور حقیقتی واحد است اما شدت و کاستی دارد و بر این تعبیر از خداوند به عنوان نورالانوار و سرچشمهٔ نورانیت سایر وجودها تعبیر میکند.