نقرات

معنی کلمه نقرات در لغت نامه دهخدا

نقرات. [ ن َ ق َ ] ( ع اِ ) فقرات سرود که آن رامی سرایند، هندیان آن را تک گویند و بعضی کری نامند.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نغمات مرکبند از نقرات و ایقاعات. ( از رسائل اخوان الصفا ). ج ِ نقرة. رجوع به نقرة شود : و بر یک سطح دیگر انواع نغمات واصناف اصوات و ایقاع نقرات... نشان کرد. ( سندبادنامه ص 65 ). || ج ِ نقرة. رجوع به نقرة شود.

معنی کلمه نقرات در فرهنگ عمید

به هم فشار دادن انگشتان شست و وسطی و گذراندن ناگهانی و توٲم با فشار آن ها از کنار یکدیگر برای ایجاد صدا، بشکن.

معنی کلمه نقرات در فرهنگ فارسی

(اسم ) جمع نقره: ۱- نوازشهای آلت موسیقی با انگشت . ۲ - ضربها و وزنهای موسیقی . یا آلات ایقاعی نقرات . سازهای ضربی مانند دایره دف تنبک کوس و دهل که با کوبیدن بپوست آنها بصدا در می آیند . یا نقرات غیر لحنیه.ضربها یا وزنهایی بوده است که آواز یا لحنی همراه نداشته است .

جملاتی از کاربرد کلمه نقرات

ای لشی‌ء قلیل، و هو الدّنیا. و قیل: یعنی بالقلیل، الرّیا. ابن عباس و حسن گفتند: ذکر منافق از بهر آن اندک خواند که ریا و سمعت راست نه خدای را، و اگر خدای را بودی آن اندک بسیار بودی. هر چه اللَّه رد کند آن قلیل است، اگر چه بر صورت بسیار بود، و آنچه قبول کند بسیار است و فراوان، اگر چه بصورت اندک بود. و در خبر است از مصطفی (ص): «تلک صلاة المنافق، یقعد احدکم حتّی تکون الشّمس بالمغیربان، قام ینقر نقرات کما ینقر الغراب. لا یذکر اللَّه فیهنّ الّا قلیلا».