ماه سر
معنی کلمه ماه سر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ماه سر
ای، رکن دین و دولت سلطان عالم و علم ای در صعود اصلت بر ماه سر کشیده
همی شعله بر چرخ خور میکشید ابر خرمن ماه سر میکشید
ای ماه سر نهاده از مهر بر زمینت صد مشتری درخشان از زهرهٔ جبینت
چار دیوار عناصر که به ماه سر کشیدهست ازین مرحلهگاه
سحر چون ماه سر بر زد زخاور دریغا یار هم سر می زد از در
در شد به چتر ماه سنانهای آفتاب ور چند شخص ماه سر اندر سپر کشید
برننهد بی رضاش، سرو قدم بر زمین برنکند بی قضاش، ماه سر از کوهسار
ز خطّش ماه سر میتافت از راه بهزیبایی خطی آورده بر ماه
در شد به چتر ماه سنانهای آفتاب ور چند جِرم ماه سر اندر سپر کشید
ندانم ترا «تاج دین» یاد هست که بر خط تو ماه سر مینهاد