یکرنگی

معنی کلمه یکرنگی در لغت نامه دهخدا

یکرنگی. [ ی َ / ی ِ رَ ] ( حامص مرکب ) حالت و صفت یکرنگ. دارای یک رنگ بودن. مقابل دورنگی : زاویه هرچند صفت تنگی آرد از روی جنسیت و اتحاد یکرنگی دارد. ( سندبادنامه ص 107 ). || کنایه از اخلاص مندی و یک جهتی و دوستی باشد که در آن شائبه ای از نفاق و ساختگی و ریا نباشد. ( برهان ) ( از آنندراج ). صداقت. دوستی. ( ناظم الاطباء ). خلوص. صفا. صمیمیت. یگانگی. یکدلی. یک جهتی. ( یادداشت مؤلف ) :
اگر بر بوی یکرنگی گزیرت نیست از یاران
به یار بد قناعت کن که بی یاری ست بی جانی.خاقانی.با هوا در نقاب یکرنگی
گاه رومی نمود و گه زنگی.نظامی.جهاندار گفت این گراینده گوی
دورنگ است یکرنگی از وی مجوی.نظامی.شاه چون دید کو ز یکرنگی
پیش برد آن سخن به سرهنگی...نظامی.می کشم خواری رنگارنگ تو
آخر آید بوی یکرنگی پدید.عطار.او ز یکرنگی عیسی بو نداشت
وز مزاج خُم عیسی خو نداشت.مولوی.نیست یکرنگی کز او خیزد ملال
بل مثال ماهی و آب زلال.مولوی.تا خُم عیسی یکرنگی ما
بشکند نرخ خم صدرنگ را.مولوی.کسی کآمد در این خلوت به یکرنگی مؤید شد
چه پیر عابد زاهد، چه رند مست دیوانه.سعدی.بوی یکرنگی از این نقش نمی آید خیز
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی.حافظ.قالب تو رومی و دل زنگی است
رو که این نه شیوه یکرنگی است.جامی.- لاف یکرنگی زدن ؛ لاف دوستی و صفا و صمیمیت زدن. از یگانگی و خلوص دم زدن :
لاف یکرنگی مزن خاقانیا
کز میان زنار نگسستی هنوز.خاقانی.لاف یکرنگی مزن تا از صفت چون آینه
از درون سو تیرگی داری و بیرون سو صفا.خاقانی.

معنی کلمه یکرنگی در فرهنگ عمید

اخلاص، صداقت، و دوستی بدون شائبۀ ریا و نفاق.

معنی کلمه یکرنگی در فرهنگ فارسی

۱- دارای یک رنگ بودن مقابل دورنگی . ۲- صمیمی بودن مخلص و یک جهت بودن .

جملاتی از کاربرد کلمه یکرنگی

در آستانهٔ مهر و وفای یکرنگی غبار خاطر یاران شدم نشسته نشسته
گل الفت خورد از چشمهٔ یکرنگی آب تا شوم رام تو وحشی به رمیدن رفتم
زحرف کس نشنیدیم بوی یکرنگی به رنگ غنچه گر از لخت دل زبان دارد
به یکرنگی چنان مه داد مایه که می آمیخت با خود نور و سایه
همایون پیکری فرخنده فالی به یکرنگی چو من شوریده حالی
این رمان دو بار به فارسی ترجمه شده‌است. اولین ترجمه تحت عنوان «یاوه بازار» در سال ۱۳۳۴ توسط فرح یکرنگی (دواچی) و بنگاه ترجمه و نشر کتاب چاپ شد. دومین ترجمه تحت عنوان «بازار خودفروشی» (برگرفته از این بیت حافظ: در کوی ما شکسته‌دلی می‌خرند و بس/بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است) توسط منوچهر بدیعی و انتشارات نیلوفر در سال ۱۳۶۸ منتشر شد.
میان آتش و آب این زمان که یکرنگی است ز شعله کی پر پروانه را رسد نقصان؟
به خون تپیدن گلها نشان یکرنگی ست چمن عزای شهیدان کربلا دارد
تفاوت در میان خوبرویان نقض یکرنگی است به هر جا کاسة شیریست می‌باید شکر گشتن
رهین منت پیر و جوان ز یکرنگی است دلی که آینه خو شد گدایی ای دارد
لاف یکرنگی و او خونین کفن در خاک و من نی به سینه دشنه‌ای رانده نه بر دل خنجری
با این که بختیار عضو جبهه «ملی» ایران، و در دوره‌ای نخست‌وزیر ایران بود، او در پیش‌گفتار کتابش، یکرنگی نوشته است پیش از آن‌که خود را ایرانی و پای‌بند مذهب خاصّی بداند، به انسان و انسانیت اعتقاد دارد.