یک قلم

معنی کلمه یک قلم در لغت نامه دهخدا

یک قلم. [ ی َ / ی ِ ق َ ل َ ]( ص مرکب ، ق مرکب ) نوشته هایی که به یک قلم و به یک شیوه نوشته شده باشد. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از تمام و مجموع. ( از آنندراج ). همه. بالکل. ( غیاث ). همگی. جملگی. تماماً. ( ناظم الاطباء ) :
بس که فکرم یک قلم گردید صرف نوخطان
نامه ٔعصیان من چون مشق طفلان شد سیاه.محمد سعید اشرف ( از آنندراج ).عالم به یک قلم شده در چشم من سیاه
تا زیر مشق خط شده روی چو ماه تو.ملامفید بلخی ( از آنندراج ).خطش گرفته صفحه رو را به یک قلم
یارب کسی مباد به روز سیاه من.ملامفید بلخی ( از آنندراج ).الهی پرتو از نور یقین ده شمع جانم را
بشوی از حرف باطل یک قلم لوح بیانم را.مخلص کاشی ( از آنندراج ).|| یک جا. یک بار. یک باره. در میان بازاریان مصطلح است ،گویند: فلانی یک قلم صدهزار تومان جنس خرید.

معنی کلمه یک قلم در فرهنگ عمید

کلاً، جملگی، همگی.

معنی کلمه یک قلم در فرهنگ فارسی

کلا بامره : قمروزیرعرض کرد : قربانت گردم این را یک قلم بدانید آنکس که این کار را کرده مذهبش البته سوای مذهب عیسویان بوده.. .

جملاتی از کاربرد کلمه یک قلم

ما جنون‌کاران ز طاقت یک قلم بیگانه‌ایم سخت‌جانی با دلِ صبرآزمایان آشناست
بهر عبرت سرمه‌ای درکار نیست یک قلم اجزای عالم توتیاست
در ره نفع خود کند خدمت خدمت خلق یک قلم نکند
کاش سنجیدی که بهر قتل معنی یک قلم جلوه کلک و رقم دار و رسن خواهد شدن
کم نشد نام خدا از شوخی او ذره ای یک قلم با آنکه چشمش برده از دلها قرار
صرف معنی نیست بیدل فطرت ابنای دهر یک قلم این خوابناکان مردهٔ افسانه‌اند
افسانه‌ها نهفته‌ست در دل ولی چه حاصل می‌خواند آنکه داند ما یک قلم کتابیم
اعتبار اختراع حروف چاپی فلزی و صنعتی شدن چاپ، از آنِ حکومت کره است که اولین بار در سال ۱۲۴۱ میلادی به آن اشاره می‌شود. در سال ۱۳۹۲، ۶۴ سال قبل از دستگاه چاپ گوتنبرگ، دولت کره، وزارت چاپ را تأسیس کرد که وظیفه داشت حروف چاپی فلزی را با فن ریخته‌گری تولید کند. کارخانهٔ ریخته‌گری دولت کره، در سال ۱۴۰۳، یک قلم مفرغی شامل صدها هزار کاراکتر داشت و تا پایان قرن پانزدهم، ده‌ها قلم کره‌ای دیگر نیز اختراع شد. احتمال دارد که مارکوپولو که در قرن سیزدهم به چین رفت، کتاب‌های چاپی را دیده باشد و او یا مسافران دیگر جادهٔ ابریشم، این دانش را به اروپا آورده باشند که بعدها الهام‌بخش یوهان گوتنبرگ برای اختراع ماشین چاپ شد، چون غربیان نیز قبل از گوتنبرگ با چاپ آشنایی داشتند.
دل سیاهی یک قلم آیینه‌دار صحبت است گر همه اهل خراسانند از بنگاله‌اند
نزاکت خط شوخ تو در نظر داربم به ‌چشم ما رگ ‌گل‌ یک قلم رگ سنگ است
علم دانش یک قلم هیچ است و پوچ اینقدر می‌بایدت فهمید و بس