یولج

معنی کلمه یولج در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یُولِجُ: فرو می کند (کلمه ایلاج که مصدر یولج است ، به معنای فرو کردن است ، و ایلاج شب در روز به معنای آن است که با طولانی کردن شب ، روز را کوتاه کند ، و ایلاج روز در شب آن است که با طولانی کردن روز ، شب را کوتاه کند ، و مراد از این دو جمله این است که : به اخت...
ریشه کلمه:
ولج (۱۴ بار)
«وُلُوج» در لغت به معنای «دخول» است، این آیه می گوید: خداوند، شب را در روز و روز را در شب داخل می کند (در هشت مورد دیگر قرآن نیز، به این معنا اشاره شده است).
و داخل کردن شب در روز، و روز در شب، ممکن است اشاره به افزایش تدریجی و کوتاه شدن شب و روز در طول سال باشد، که تدریجاً از یکی کاسته، و به صورت نامحسوسی بر دیگری می افزاید، تا فصول چهار گانه سال با ویژگی ها و آثار پر برکتش ظاهر گردد (تنها در دو نقطه از روی زمین است که این تغییر تدریجی و فصول چهار گانه نیست یکی نقطه حقیقی قطب شمال و جنوب است که در طول سال، شش ماه شب، و شش ماه روز می باشد، و دیگری خط باریک و دقیق استوا است که در تمام سال، شب و روز یکسان است). و یا اشاره به این باشد که تبدیل شب به روز، و روز به شب، به خاطر وجود جو زمین به طور ناگهانی صورت نمی گیرد، تا انسان و همه موجودات زنده را در برابر خطرات مختلف قرار دهد، بلکه نخستین اشعه آفتاب از هنگام طلوع فجر در اعماق تاریکی نفوذ کرده، کم کم نفوذ بیشتری پیدا می کند، تا تمام صفحه آسمان را بگیرد، درست به عکس چیزی که به هنگام پایان روز و دخول شب تحقق می یابد.
«یولج» از مادّه «ایلاج» در اصل، از «ولوج» به معنای دخول است، این تعبیر اشاره به دگرگونی های تدریجی و کاملاً منظم و حساب شده شب و روز در فصول مختلف سال است که از یکی کاسته، و به دیگری افزوده می شود. اما این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به مسأله طلوع و غروب آفتاب باشد که به خاطر شرائط خاص جوّ (هوای اطراف زمین) این امر، به صورت ناگهانی انجام نمی گیرد، بلکه از آغاز طلوع فجر، اشعه آفتاب به طبقات بالای هوا می افتد و آهسته آهسته، به طبقات پائین منتقل می شود، گویی روز تدریجاً وارد شب می گردد، و لشکر نور، بر سپاهیان ظلمت چیره می شود، و به عکس هنگام غروب آفتاب، نخست نور از قشر پائین جوّ، برچیده می شود و هوا کمی تار می گردد و تدریجاً از طبقات بالاتر، تا آخرین شعاع خورشید برچیده شود، و لشگر ظلمت همه جا را تسخیر کند.
ولوج به معنی دخول است. «وَلَجَ الشَّیْ‏ءُ فی غَیْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جای تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چیزی نیست که با فشار و جابازکردن باشد زیرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِیُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نیز آمده «وَبَحْرٌ عَمیقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حکمت 287. اولی دخول معمولی و دومی بطور جاباز کردن است. . داخل بهشت نمی‏شوند تا ریسمان ضخیم وارد سوراخ سوزن شود . می‏داند آنچه را که - از تخم، آب، انسان، اشعه و غیره - داخل زمین می‏شود و آنچه از زمین خارج می‏گردد. * . شب را به روز و روز را به شب داخل می‏کنی. گفته‏اند مراد کوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار که روزها بلند می‏شود قسمتی از روز وارد شب می‏شود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جای روز و روز به جای شب است. چنانکه می‏دانیم: شب و روز پیوسته در اطراف زمین می گردند - البته در اثر حرکت زمین - و هر یک آن دیگری را تعقیب می‏کند پس مرتبا روز جای شب و شب جای روز را می‏گیرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * . وَلیج و وَلیجَة به معنی داخل شونده است. مراد از آن کسی است که از خود انسان نیست ولی آن را محرم اسرار خویش قرار داده است گویند: «فُلانٌ وَلیجَةٌ فِی الْقَوْمِ» و این در صورتی است که از قوم نیست بلکه لاحق شده است یعنی: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاوری نگرفتند. قرآن با صدای بلند می‏گوید: غیر مسلمانان نباید محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آیه دیگر آمده: . یکی از بدبختیهای جامعه مسلمین آن است که زعمای آنها هر یک آلت دست یکی از دول مقتدر و نامسلمان روی زمین شده و تمام کارها را به رأی وصلاحدید و مشورت آنان انجام می‏دهند.

جملاتی از کاربرد کلمه یولج

لیلة القدرش بود تسبیح در روز برات یولج اللیلش بود اوراد در شبهای تیر
یار خطی که بر عذار نوشت یولج اللیل فی النهار نوشت
چونکه شب پرنور آمد لاجرم یولج الانوار گفتا ذالظلم